ما در دوران طلایی چرندیات زندگی میکنیم
بازار آزاد چگونه گاهی توهم ارزش ایجاد میکند و افراد را به خرید یا اعتماد به چیزهایی وادار میکند که واقعی یا مفید نیستند؟ در اینجا اهمیت شکگرایی آگاهانه و مسئولیتپذیری اخلاقی در مقابله با این فرهنگ، برجسته میشود تا رویکردی هوشمندانهتر در مواجهه با ادعاهای اقتصادی و اجتماعی داشته باشیم.
در مرزهای دنیای جدید و شگفتانگیز مزخرفگرایی، افرادی هستند که محصولاتی تولید و خدماتی ارائه میدهند که در واقع هیچ کار مفیدی انجام نمیدهند. من قبلاً به سازندگان دورههای آنلاین اشاره کردم که به شما آموزش میدهند چگونه دورههای آنلاین بسازید.
سپس شرکتهای SaaS (نرمافزار به عنوان خدمات) را داریم که به طور کامل با سرمایهگذاریهای مخاطرهآمیز تامین میشوند و محصولاتی دیجیتال ارائه میکنند که به نظر میرسد ممکن است مشکلی را حل کنند، اما در واقع هیچکس بیش از ۳۰ دقیقه از آنها استفاده نمیکند.
مشاورانی هم وجود دارند که به شما یک «چارچوب» برای موفقیت میفروشند، اما این چارچوب نه آزمایش شده و نه به هیچگونه روش علمی تایید شده است.
تمام سازمانها و افرادی که در صنعت مزخرفات فعالیت میکنند، در پی یک هدف مشترک هستند: حفظ توهم ارزش. دلیل وجودی آنها این است که مشتریان یا قربانیان خود را متقاعد کنند که در حال ارائه چیزی مفید هستند، در حالی که در واقع ممکن است مشتریانشان به همان اندازه که پولشان را آتش بزنند، سود ببرند.
در نهایت، اگر شاهد این هستید که شخصی که برایتان مهم است (یا حتی کسی که برایتان مهم نیست) در حال قربانی شدن توسط مزخرفات است، آن را افشا کنید. بازاریابی چندسطحی را افشا کنید. کلاهبردارهای رمزارز را افشا کنید. سازنده دورههای غیرمعتبر را افشا کنید.
متن کامل را در شماره ۱ فصلنامه «گام سوم» بخوانید.