سه هزار
Advertisement
جدیدترین مطالب
Article Image
فصلنامه «گام سوم» شماره ۳

در این شماره نیز مقالاتی متنوع در موضوعات اقتصاد، آینده‌پژوهی، خانواده به همراه بخش‌های نوشتار، سیاست و پرونده‌ای با عنوان «آینده‌ای قمر در عقرب» و بخش ضمیمه نوروزی با عنوان «بزرگ شدن در خاندان مرداک» چاپ شده است.

Article Image
چگونه می‌توان سکون نوآوری در اروپا را شکست؟

پس از دهه‌ها سرمایه‌گذاری در حوزه تحقیق و نوآوری (R&I)، اروپا همچنان از رهبران جهانی عقب مانده است. کمیسیون جدید اتحادیه اروپا باید با سیاست‌های پراکنده مقابله کرده، رقابت‌پذیری را احیا کند و امنیت را در راهبرد رشد خود ادغام نماید.

Article Image
چگونه نوع درست رشد را به دست آوریم؟

صندوق بین‌المللی پول پیش‌بینی کرده است که نرخ رشد سالانه اقتصاد جهانی در پنج سال آینده به طور میانگین حدود ۳ درصد خواهد بود،ضعیف‌ترین چشم‌انداز میان‌مدت در چند دهه اخیر. این تصویر در کشورهای دارای اقتصاد پیشرفته از همه تیره‌تر است، جایی که انتظار می‌رود نرخ رشد همچنان در حالت رکود باقی بماند.

Article Image
وقتی هوش مصنوعی به ابزار دست‌کاری بدل می‌شود!

تسلیم شدن در برابر عامل‌های الگوریتمی، ما را در معرض نفوذ آن‌ها قرار می‌دهد. در سال ۲۰۲۵، گفتگو با یک عامل هوش مصنوعی شخصی،عاملی که از برنامه‌های روزانه‌تان، دوستان‌تان، و مکان‌هایی که می‌روید آگاه است،به امری رایج بدل خواهد شد. این فناوری به‌عنوان نوعی «راحتی» عرضه می‌شود که معادل داشتن یک دستیار شخصی بی‌مزد است.

پربازدیدترین مطالب
Article Image
هوش مصنوعی و سیاست: چگونه بفهمیم چه چیزی و چه کسی واقعی است؟

اگر خوش‌شانس باشیم، فناوری‌های جدید فقط باعث سردرگمی مختصری می‌شوند. وگرنه، حوزه سیاسی ما می‌تواند برای همیشه تغییر کند.

Article Image
انواع هوش، کاربردهای هوش هیجانی و تقویت آن در کودکان

ین مطلب نگاهی دارد به انواع هوش و نقش مهم آنها در زندگی روزمره و توانایی‌های شناختی انسان. همچنین مروری بر هوش هیجانی و کاربردها و روش‌های تقویت آن در کودکان.

Article Image
کاهش هدررفت غذا با اپلیکیشن موبایلی

اگرچه این اپلیکیشن غذای باقی‌مانده‌ی رستوران‌ها را ارزان در اختیار کاربران قرار می‌دهد، اما همچنان ابهاماتی درباره‌ی میزان واقعی کاهش هدررفت و استفاده‌ی تجاری برخی کسب‌وکارها از این سیستم وجود دارد.

...

نویسنده: اساف زوران         مترجم: نیوشا امیدی        ۱۰ تیر ۱۴۰۴

بازگشت ترامپ،سقوط اسد: آیا ایران به توافق بهتری خواهد رسید؟

با آماده شدن دونالد ترامپ برای بازگشت به قدرت، فرصتی بی‌سابقه برای تأثیرگذاری بر مسیر حرکت ایران پدید آمده است؛ فرصتی برای احیای ترکیبی از فشار مؤثر و مذاکرات قوی که عمدتاً بر ممنوعیت دائمی و جزئی‌نگرانه‌ی تسلیحاتی تمرکز دارد، در حالی که در کنار آن، منافع داخلیِ ممکن برای تهران نیز در نظر گرفته شود.


این مطلب نوشته‌ای است از اساف زوران که در تاریخ ۱۶ ژانویه ۲۰۲۵ با عنوان
Could the Fall of Assad and the Return of Trump Lead to a Better Deal with Iran
در وب‌سایت  War On The Rocks منتشر شده است.


ناتوانی ایران در حمایت از رژیم بشار اسد و جلوگیری از فروپاشی آن، همراه با ضربات سنگینی که اخیراً به حزب‌الله وارد شده و حملات هوایی اسرائیل در داخل خاک ایران، همگی نشان‌دهنده ضعف بی‌سابقه‌ی منطقه‌ای تهران هستند.

با توجه به بی‌اعتمادی به حمایت روسیه، سقوط سریع سوریه زنگ خطری برای رهبران ایران است که آنان را به یاد خطر فزاینده‌ی انزوای داخلی‌شان می‌اندازد. اکنون تهران در برابر انتخابی حیاتی قرار گرفته است: یا باید با شتاب خطرناکی برنامه‌ی نظامی هسته‌ای خود را به‌عنوان بازدارنده‌ی نهایی پیش ببرد، یا با پذیرش خطر نمایش ضعف، به‌دنبال کاهش تنش‌ها برآید.

با آماده شدن دونالد ترامپ برای بازگشت به قدرت، فرصتی بی‌سابقه برای تأثیرگذاری بر مسیر حرکت ایران پدید آمده است؛ فرصتی برای احیای ترکیبی از فشار مؤثر و مذاکرات قوی که عمدتاً بر ممنوعیت دائمی و جزئی‌نگرانه‌ی تسلیحاتی تمرکز دارد، در حالی که در کنار آن، منافع داخلیِ ممکن برای تهران نیز در نظر گرفته شود. در عین حال، «طرح ب» نظامی علیه برنامه‌ی هسته‌ای ایران که اخیراً در دولت بایدن مورد بحث قرار گرفته بود، باید هم از نظر عملیاتی و هم سیاسی در دسترس باقی بماند ، برای زمانی که دیپلماسی با شکست مواجه شود.

زنجیره‌ی شکست‌های ایران

در ماه‌های اخیر، رژیم ایران با مجموعه‌ای از شکست‌های پی‌در‌پی روبه‌رو شده که اعتبار منطقه‌ای آن را به‌شدت تضعیف کرده و به پایین‌ترین سطح خود رسانده است. این شکست‌ها شامل نابودی بخش عمده‌ای از شاخه‌ی نظامی حماس در غزه، تضعیف چشمگیر رهبری و توان تهاجمی حزب‌الله در لبنان، نخستین حمله‌ی گسترده‌ی نظامی اسرائیل به عمق خاک ایران (که از زمان جنگ ایران و عراق بی‌سابقه بوده)، و فروپاشی رژیم اسد علی‌رغم تلاش‌های طولانی‌مدت تهران برای تثبیت متحد سوری‌اش می‌شود. این رخدادها در مجموع، آسیب‌پذیری‌های رژیم ایران را آشکار کرده و چهره‌ای منفی از آن به نمایش گذاشته‌اند.

استراتژی ایران که با هدف ایجاد نیروهای هم‌پیمان برای احاطه‌ی دشمنان با چالش‌های امنیتی طراحی شده بود، تا حد زیادی شکست خورده است. کنترل بر کریدور حیاتی‌ای که از ایران تا عراق و سوریه و سپس به لبنان امتداد داشت، مختل شده؛ انسجام «محور مقاومت» کاهش یافته و ایران، به‌جای حفاظت از قلمرو خود از طریق نیروهای نیابتی، ناچار به مواجهه‌ی مستقیم با اسرائیل شده است. این درگیری‌ها به‌شدت سامانه‌های پدافند هوایی ایران را تضعیف کرده و بر آسیب‌پذیری‌های آن افزوده‌اند.

علاوه بر این، با وجود دو نمایش قابل توجه از قدرت موشکی ایران در سال گذشته، این اقدامات هنوز نتوانسته‌اند از تداوم حملات اسرائیل جلوگیری کنند.

شکست محور مقاومت و پروژه‌ی موشکی در تأمین امنیت ملی، باعث شده برنامه‌ی هسته‌ای ایران به‌عنوان اصلی‌ترین عامل بازدارنده‌ی بالقوه در برابر دشمنان مطرح شود. با این حال، علی‌رغم پیشرفت‌های چشمگیر در سال‌های اخیر، مؤلفه‌ی هسته‌ای در وضعیت فعلی‌اش همچنان ناکافی به نظر می‌رسد و قادر به دفع تهدیدات خارجی نیست.

آیا تسلیحات هسته‌ای راه‌حل ایران هستند؟

ایران اکنون در نقطه‌ی عطفی حیاتی قرار دارد. آیا رهبر ایران، با گوش سپردن به توصیه‌ی چهره‌های برجسته‌ی سیاسی کشور و درس‌گرفتن از تجربه‌های کره‌شمالی، لیبی و اوکراین، تصمیم خواهد گرفت که تسلیحات هسته‌ای را به‌عنوان بازدارنده‌ی نهایی دنبال کند؟ شکست اسد در اتکای صرف به کمک‌های روسیه، ممکن است به تقویت دیدگاه جناح‌هایی در درون رژیم منجر شود که از نوعی خوداتکایی راهبردی دفاع می‌کنند. با این حال، گرچه این استراتژی با هدف حفظ بقای رژیم اتخاذ می‌شود، ممکن است به مشروعیت‌یافتن حملات خارجی گسترده به خاک ایران بینجامد.

در سوی دیگر، اگر رهبر ایران مسیر کاهش تنش را انتخاب کند تا خطر درگیری‌ها را کاهش داده و منافع اقتصادی را به حداکثر برساند، ممکن است این تصمیم به بهای تضعیف تصویری باشد که ایران از خود به‌عنوان کشوری مقاوم و تاب‌آور ساخته است. این دوگانگی شاید در پسِ سخن وزیر خارجه‌ی ایران نهفته باشد که گفته بود: «سال ۲۰۲۵ سالی مهم در خصوص مسئله‌ی هسته‌ای ایران خواهد بود.»

علی خامنه‌ای، رهبر ایران، که در سال‌های اخیر رفتاری پرریسک‌تر از خود نشان داده، اکنون در آستانه‌ی تصمیم‌گیری درباره‌ی این موضوع راهبردی است؛ موضوعی که در سایه‌ی چالش‌های درونی متعددی قرار دارد: شکاف روزافزون میان حاکمیت و مردم، بحران‌های شدید اقتصادی، و تمرکز فزاینده بر مسئله‌ی جانشینی. فروپاشی رژیم اسد یادآور هشداردهنده‌ای برای رهبران ایران است؛ هشداری که شاید آینده‌ی تهران را به تصویر می‌کشد اگر این مشکلات همچنان بی‌پاسخ بمانند.

شرایط مساعد برای توافقی جدید

در چنین شرایطی، تحولات اخیر در خاورمیانه، همراه با ریاست‌جمهوری قریب‌الوقوع ترامپ، فرصتی منحصربه‌فرد برای تغییر صحنه‌ی راهبردی و احتمالاً جلوگیری از گام‌های خطرناک ایران در مسیر هسته‌ای فراهم آورده‌اند. شهرت ترامپ به‌عنوان رهبری غیرقابل پیش‌بینی و قاطع، همراه با اشتیاق شناخته‌شده‌اش برای دستیابی سریع به توافق‌هایی که دیگران در تحقق آن ناکام مانده‌اند، می‌تواند زمینه‌ای مساعد برای مذاکره‌ی یک توافق جدید با ایران ایجاد کند.

بررسی گزینه‌های حمله‌ی نظامی علیه تأسیسات هسته‌ای ایران توسط ترامپ می‌تواند برای تصمیم‌گیران در تهران نشانه‌ای از تغییر احتمالی سیاست در واشنگتن باشد. تساهل رئیس‌جمهور منتخب در برابر استفاده‌ی اسرائیل از زور نیز ممکن است قدرت چانه‌زنی بیشتری به او بدهد تا بتواند بر تصمیمات راهبردی ایران اثر بگذارد.

علاقه‌مندی ترامپ به پایان دادن به جنگ اوکراین و مذاکره با ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه، می‌تواند راه را برای همکاری میان واشنگتن و مسکو هموار کند؛ همکاری‌ای که ممکن است به تشویق روسیه برای اعمال فشار بر متحدش در تهران بینجامد و به پیشرفت مذاکرات با ایران کمک کند. همچنین، آمادگی دولت جدید آمریکا برای تشدید فشارها بر پکن می‌تواند به اقدامات قاطع‌تری منجر شود، از جمله اجرای سخت‌گیرانه‌تر تحریم‌های نفتی علیه نهادهای چینی؛ اقدامی که فشار اقتصادی بر ایران را افزایش می‌دهد، چراکه اقتصاد ایران به‌شدت به صادرات نفت به چین متکی است.

دستیابی به توافقی «طولانی‌تر و قوی‌تر» با ایران ممکن است، اما مسیر آن دشوار است و زمان محدود. تا اکتبر ۲۰۲۵، مکانیزم بین‌المللی برای بازگرداندن تحریم‌های هسته‌ای شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران منقضی خواهد شد. علاوه بر این، نگرانی‌های فزاینده درباره‌ی پیشرفت‌های هسته‌ای ایران و پیامدهای آن برای منافع بلندمدت امنیتی ممکن است اسرائیل را به سمت حمله‌ای پیش‌دستانه سوق دهد؛ مشابه حملاتی که در سال ۱۹۸۱ علیه عراق و در سال ۲۰۰۷ علیه سوریه انجام داد.

فراگیر شدن درخواست‌ها برای حمله، به‌ویژه پس از سقوط رژیم اسد، تضعیف حماس و حزب‌الله، و حملات دوربرد اسرائیل در یمن، نشان می‌دهد که چنین اقدامی امروز از همیشه محتمل‌تر است. این احتمال، فارغ از آن‌که حمله بتواند تهدید هسته‌ای ایران را به‌طور کامل از بین ببرد یا نه، همچنان قابل توجه است.

بر خلاف توافق پیشین که محدود به زمان بود و تمرکز آن عمدتاً بر مواد شکافت‌پذیر قرار داشت، ترتیبات جدید باید بدون محدودیت زمانی بوده و اولویت خود را بر نظارت دقیق بر روند تسلیحاتی هسته‌ای و تقویت سازوکارهای پادمان بگذارد. در کنار اهمیت بازرسی‌ها برای افزایش شفافیت و اعتماد، دسترسی انعطاف‌پذیر به تأسیسات ایرانی هم می‌تواند به‌عنوان مانعی در برابر فعالیت‌های مخفیانه‌ی مرتبط با تسلیحات هسته‌ای عمل کند و هم بازدارنده‌ای بالقوه باشد.

توافقی با محوریت تسلیحات هسته‌ای، افزون بر اهمیتی که در مهار تصمیم‌گیران سیاسی تهران دارد، از منظر اعلامی برای محافل علمی و فناوری ایران نیز ارزشمند است. دانشمندان ارشد سازمان‌هایی که پیش‌تر در برنامه‌های تسلیحاتی نقش داشتند،مانند سازمان پژوهش‌های نوآورانه‌ی دفاعی ایران (که اغلب با نام اختصاری «سپند» شناخته می‌شود)،ممکن است بحث‌های علنی کنونی درباره‌ی احتمال جهش نظامی هسته‌ای را به‌منزله‌ی چراغ سبز برای اقدامات مرتبط، از جمله فعالیت‌های پنهانی، تعبیر کنند. در نتیجه، یک توافق رسمی در این حوزه می‌تواند به مهار ابتکارات خودجوش کمک کند؛ ابتکاراتی که ممکن است بدون تأیید رهبران انجام شوند و به‌طور بالقوه، زمان جهش ایران به سمت تسلیحات هسته‌ای را تسریع کنند.

گرچه تمدید زمان لازم برای دستیابی به میزان کافی از مواد شکافت‌پذیر همچنان اهمیت دارد، برخی از پیشرفت‌های فناورانه‌ی ایران دیگر برگشت‌ناپذیرند و مانع راه به شمار نمی‌آیند. در شرایط فعلی، حفظ فاصله‌ی یک‌ساله با توانایی ایران برای غنی‌سازی اورانیوم تا سطح تسلیحاتی شاید دیگر امکان‌پذیر نباشد. با این حال، وضعیت فعلی نیز غیرقابل‌دوام است، چراکه ایران تنها چند روز با این توانایی فاصله دارد.

علاوه بر اعمال فشار مؤثر، رژیم ایران باید گزینه‌ای را در برابر خود ببیند که در پایان مذاکرات، منافع اقتصادی پایدار و ثبات داخلی را برایش به همراه داشته باشد. حفظ برخی قابلیت‌های بازدارندگی محدود برای ایران می‌تواند به رهبران این کشور کمک کند تا احساس «تسلیم شدن» نداشته باشند و بدین‌ترتیب احتمال بازگشت دوباره به مسیر تسلیحاتی، به‌عنوان آخرین ابزار حفظ قدرت، کاهش یابد. تمرکز بر گنجاندن مسائل منطقه‌ای یا موشکی در توافق جدید می‌تواند هدف اصلی را تضعیف کند؛ افزون بر این، ایران در این حوزه‌ها در ماه‌های اخیر آسیب‌های قابل‌توجهی دیده است، آسیب‌هایی که می‌توان بدون نیاز به رضایت رژیم، آن‌ها را تشدید کرد.

با توجه به تاکتیک‌های شناخته‌شده‌ی ایران در طولانی‌کردن روند مذاکرات، باید بازه‌ی زمانی محدودی برای دستیابی به توافق هسته‌ای تعیین شود. در عین حال، توافق جدید نباید به‌عنوان هدف نهایی تلقی شود و فوریت حل‌وفصل وضعیت خطرناک کنونی نباید به مصالحه‌هایی منجر شود که ایران را در موقعیتی هسته‌ای و خطرناک حفظ کند. از این رو، طرح جایگزین نظامی علیه برنامه‌ی هسته‌ای ایران باید در صورت شکست دیپلماسی آماده باشد و آمادگی عملیاتی و بلوغ سیاسی، برای اقدام سریع در صورت لزوم، ضروری است.

سقوط یا دگرگونی

همان‌طور که تجربه نشان داده، حتی رژیم‌های خودکامه‌ی ریشه‌دار نیز در نهایت سقوط می‌کنند. عوامل اصلی این فروپاشی‌ها، ضعف‌های درونی و شرایط بیرونی‌ای هستند که زمینه‌ساز تغییر می‌شوند. شکاف میان حکومت ایران و شهروندانش به‌احتمال‌قوی بیش از پیش گسترش خواهد یافت، در حالی‌که عرصه‌ی بین‌المللی نیز به‌سرعت در حال دگرگونی است. در نتیجه، رژیم ایران در نهایت یا فروخواهد پاشید، یا ناچار به پذیرش دگرگونی‌های بنیادین خواهد شد.

زمانی که رژیم ایران ناگزیر از تغییر شود، این احتمال وجود دارد که بلندپروازی دیرینه‌اش برای دستیابی به تسلیحات هسته‌ای را کنار بگذارد. اما تا آن زمان، تمرکز باید بدون تزلزل باقی بماند: باید از نزدیک‌تر شدن رژیم به تسلیحات هسته‌ای جلوگیری کرد. این مسئله برای پیشگیری از بی‌ثباتی شدید نظم خاورمیانه و نیز جلوگیری از شتاب‌گیری رقابت تسلیحات هسته‌ای در منطقه حیاتی است.


درباره نویسنده:
اساف زوران پژوهشگر مؤسسه‌ی مدیریت اتم و برنامه‌ی امنیت بین‌الملل در مرکز بلفر مدرسه‌ی کندی دانشگاه هاروارد است. او حقوق‌دانی با ۲۵ سال سابقه در رسیدگی به مسائل سیاست‌گذاری و عملیاتی در خاورمیانه است و در گفت‌وگوهای راهبردی با تصمیم‌گیرندگان اسرائیل و دیگر مناطق مشارکت داشته است.

منبع: War On The Rocks

مطالب مرتبط