جدیدترین مطالب
فصلنامه «گام سوم» شماره ۱
در این شماره، مقالات متنوعی در موضوعات اقتصاد، آینده مشاغل، آیندهپژوهی، خانواده، تغییرات اقلیمی و سیاست به همراه بخشها نوشتار، شرح مفصل، گفتوگو و پروندهای با عنوان «شک عمیق» چاپ شده است.
صنعت بازی و شمشیر دو لبه هوش مصنوعی
بازیهای ویدیویی با قدرت هوش مصنوعی سریعتر تولید میشوند، اما این موضوع چه تاثیری بر کیفیت بازیها و آینده شغلی هنرمندان و کارگران صنعت بازیسازی دارد؟ این مقاله شما را به عمق این چالش میبرد.
بایدها و نبایدهای اشتغال نوجوانان
اشتغال نوجوانان میتواند فرصتی برای یادگیری مهارتهایی مثل مدیریت زمان یا تقویت اخلاق کاری باشد یا میتواند به کابوسی تبدیل شود. همه آنچه والدین باید بدانند را اینجا بخوانید.
پایان اینفلوئنسرها
در جهانی که اینفلوئنسرها در حال افزایش بیرویه هستند و دامنه توجه انسان کمتر از چند ثانیه شده است، چه اتفاقی برای ارزش واقعی محتوا خواهد افتاد؟ این مقاله به بررسی اشباع شبکههای اجتماعی از اینفلوئنسرها و تأثیر آن بر کیفیت ارتباطات و فرهنگ دیجیتال میپردازد.
نویسنده: میخال وینر مترجم: نیوشا امیدی ۵ شهریور ۱۴۰۳
کاهش استرس بازگشت به مدرسه | کودکان دارای تنوع عصبی
یک نظرسنجی جدید نشان میدهد که بازگشت به کلاس درس برای کودکان و والدین یک کار دلهرهآور است. این اضطراب زمانی بیشتر میشود که آن کودک محصل دارای تنوع عصبی مانند اوتیسم، ADHD (اختلال کمتوجهی و بیشفعالی)، دیسلکسیا (اختلال در خواندن) باشد.
این مطلب نوشتهای است از میخال وینر که در تاریخ ۲۱ آگوست ۲۰۲۳ با عنوان
How to Reduce Back-to-School Stress and Anxiety For Parents of Neurodiverse Children
در وبسایت Parents منتشر شده است. ترجمه این مطلب توسط نیوشا امیدی انجام شده و در اختیار خوانندگان گرامی قرار میگیرد.
آماده شدن برای سال تحصیلی جدید با چالشها و احساسات متعدد همراه است که برای بسیاری از والدین، این احساسات شامل اضطراب و ترس شدید نیز میشود.
یک نظرسنجی جدید نحوه تأثیرگذاری بازگشت به سال تحصیلی بر والدین، به ویژه والدین کودکانی که دارای تفاوتهای عصبی یا یادگیری هستند را بررسی میکند. این نظرسنجی توسط یک سازمان غیرانتفاعی به نام Understood انجام شده است.
پژوهشگران از ۲۰۶۱ بزرگسال بالای ۱۸ سال (که حدود یک چهارم آنها والدین فرزندان سن مدرسه هستند) مجموعهای از سوالات را برای سنجش تأثیر بر سلامت روان آنها پرسیدند. نتایج کاملاً واضح است.
۹۴ درصد از والدین کودکان دارای تنوع عصبی[1] موافق بودند که بازگشت به مدرسه باعث استرس و اضطراب آنها میشود. از بین این والدین، تقریباً یک چهارم (23 درصد) در مورد مدیریت برنامه آموزش فردی[2] فرزندشان ابراز استرس یا اضطراب میکنند.
به عنوان والدین یک کودک نورودیورژنت (Neurodivergent)[3]، میتوانم شهادت بدهم که مدیریت یک برنامه آموزش فردی (IEP) بسیار استرسزا است. پیدا کردن ارزیابان، پیگیری، تنظیم قرار ملاقات و اطمینان از اینکه مدارس، فضایی برای درمان فراهم میکنند، میتواند مانند یک کار تمام وقت به نظر برسد. این واقعاً منبع نگرانی بزرگی است.
زندگی در کلاس درس برای دانش آموزان نورودیورژنت
از افراد مورد بررسی، ۴۲ درصد از والدین حداقل یک فرزند دارند که نورودیورژنت است، تفاوتهای یادگیری و تفکر دارد و/یا مبتلا به ADHD، Dyslexia یا Dyscalculia تشخیص داده شده است[4]. با این حال، با وجود شیوع تفاوتهای یادگیری و دچار «تنوع عصبی» بودن، همچنان انگ (یا بدنامی) پیرامون این شرایط بهطور گستردهای رایج است.
دکتر اندرو کان، مدیر رفتارشناسی و کارشناس در سازمان غیرانتفاعی Understood میگوید: «کودکان نورودیورژنت درست مثل سایر بچههای کلاس درس به نظر میرسند. با این حال، همین جاست که پیچیدگیها به وجود میآیند.»
کودکان و نوجوانانی که نورودیورژنت هستند یا دارای تفاوتهای یادگیری هستند ممکن است باهوش و توانا باشند، اما ناتوانی «نامرئی» آنها مانع از عملکردشان به روشی میشود که همتایان نوروتیپیکال (Neurotypical)[5] آنها ممکن است آن را آسان بدانند.
دکتر کان توضیح میدهد: «اختلالات عملکرد اجرایی باعث میشود بسیاری از جنبههای کلیدی مشارکت و موفقیت در کلاس درس به چالش کشیده شود. ناتوانی در پیگیری وظایف چند مرحلهای و حواسپرتی مکرر باعث میشود دانستن اینکه در کلاس چه کاری باید انجام دهند بسیار دشوار باشد.» این مشکلات میتواند منجر به این شود که دیگران کودکان دارای تنوع عصبی را «تنبل» یا «بیانگیزه» ببینند.
البته این تجربه برای کودکانی که باید با این مشکلات روزانه در کلاس درس روبرو شوند، استرسزاست. این موضوع برای والدین نیز منبع نگرانی است. طبق نظرسنجی، والدین کودکانی که دارای تفاوتهای یادگیری و تفکر هستند، نسبت به سایر والدین بیشتر احتمال دارد که در فصل بازگشت به مدرسه احساس استرس (۳۹٪ در مقابل ۲۸٪ به ترتیب)، آمادگی نداشتن (۱۹٪ در مقابل ۱۲٪)، ترس (۱۷٪ در مقابل ۹٪) و/یا تنهایی (۱۰٪ در مقابل ۳٪) داشته باشند.»
به این موارد، توافق فزاینده در مورد نقش ژنتیک در neurodiversity (دچار تنوع عصبی بودن) را اضافه کنید، به این معنی که خانوارها اغلب شامل کودکان و بزرگسالانی با تفاوتهای یادگیری یا فکری هستند و در نتیجه، شرایطی پر از استرس ایجاد میشود و شما فقط یک دستورالعمل برای مواجه با استرس دارید.
دکتر کان میگوید: «والدین اغلب خود را در موقعیتی میبینند که با شکایات در مورد کمبود تلاش فرزندشان، رفتارهای مخرب و نیاز به انضباط روبرو میشوند. استرس مداوم ناشی از دریافت تماسهای مکرر از مدرسه یا ایمیلهای بیشمار از کارکنان که ناامیدیهای خود را در مورد آموزش فرزندشان ابراز میکنند، تجربهای رایج برای والدین کودکان دارای تنوع عصبی است.»
این تجربه من نیز بوده است. در یک زمان، من و همسرم روزانه در مورد رفتار «مخرب» فرزندمان ارتباط برقرار میکردیم، تجربهای که تحت فشارش ناامید و درمانده شدیم. از آن زمان به دنبال چارچوبهایی بودیم که از تفاوتهای عصبی و نیازهای حسی فرزندمان حمایت بیشتری کنند و توجه بیشتری به نحوه تأثیرگذاری انواع مختلف ارتباط بر سلامت روان مراقبین داشته باشند.
چگونه استرس بازگشت به مدرسه را مدیریت کنیم
جسیکا زامبیتو، کاردرمان اطفال و مدیر درمان کاردرمانی پیشرفته در بروکلین و منهتن میگوید: «خانوادههای کودکان دارای تنوع عصبی میتوانند با موسسات برای حمایت از بازگشت به مدرسه همکاری کنند. ارتباط در مورد حمایت و تعریف استراتژیهایی که برای کودک خاص کار میکنند، بسیار مهم است.»
زامبیتو توضیح میدهد که بسیاری از مدارس به کودکان Neurodivergent اجازه میدهند تا با روزهای کوتاهتر یا اصلاح زمانبندی حضور در مدرسه شروع کنند، روشی که یک فرآیند سازگاری روانتر با یک چارچوب جدید را تسهیل میکند.
او حمایتهای دیگری را نیز توصیه میکند که شامل یک اسباببازی انتقالی، یک برنامه بصری، یک داستان اجتماعی و حضور یک درمانگر یا عضو خانواده است. برخی موارد رفاهی دیگر عبارتند از:
- دسترسی به استراحت در کلاس درس.
- توانایی نشستن، ایستادن یا کار در حالی که روی شکم دراز کشیده اند (در جایی که ایمن و مناسب باشد).
- دسترسی به تکالیف کوتاه شده که دانش محصلین را بدون نیاز به تکرار بیش از حد و از طریق مفاهیم تدریس شده اندازهگیری میکند.
- پشتیبانی سازمانی برای تقسیم وظایف چند مرحلهای.
- دسترسی به یک برنامهریز تحصیلی برای کمک به دانشآموز در پیگیری کار روزانه، پروژهها و یادداشتها.
- یک فضای کاری آرام یا دسترسی به هدفونهای مسدودکننده صدا برای رفع تفاوتهای حسی یا توجهی.
- زمان اضافی برای آزمونها یا تکالیف
والدین نیز میتوانند قبل از روز اول مدرسه، برای بازگشت به مدرسه آماده شوند. مثلا یک برنامه زمانی را از پیش موعد بازخوانی کنند، تا شوک ناشی از چارچوب جدید کمتر باشد. از خود مدرسه بازدید نمایند تا محیط برای کودک آشناتر شود. تکنیکهای آرامشبخشی را تمرین کنند که کودکان میتوانند در مواقع اضطراب در کلاس استفاده کنند. همه این موارد گامهای موثر هستند.
زامبیتو میگوید: «افزودن زمان برای بازیهای حسی، حرکت و فعالیتهای سنگین میتواند به طور پیشگیرانه از سیستم عصبی حمایت کند. همچنین بهتر است که یک روال صبحگاهی را قبل از مدرسه شروع کنید و اگر از برنامهی تصویری استفاده میکنید، حداقل یک هفته قبل از شروع مدرسه آن را معرفی کنید.» زامبیتو همچنین پیشنهاد میکند که از تقویش مثبت و تحسینهای خاص برای افزایش اعتماد به نفس استفاده کنید، مثلا بگویید: «تو کفشهایت را خیلی سریع و کاملاً به تنهایی پوشیدی. حتماً به خودت افتخار میکنی!»
من و همسرم از بسیاری از این استراتژیها استفاده میکنیم. همچنین ما این سیاست را اتخاذ کردهایم که یک ایمیل دقیق بنویسیم و تفاوتهای خاص فرزندمان و زبانی که در خانه با او استفاده میکنیم را شرح دهیم، به همراه درخواستی برای نحوه و زمان تماس با ما در مورد تفاوتهای رفتاری فرزندمان.
دکتر کان میگوید: «اطلاعات مختصر در مورد تفاوتهای فرزند شما میتواند در غلبه بر انگها و اصلاح تصورات غلط در مورد اینکه چرا آنها چنین میکنند مفید باشد.»
زامبیتو همچنین تاکید کرد که اگرچه ما اغلب انتظار داریم کودکان سازگار باشند، اما مهم است به یاد داشته باشیم که مغز کودکان هنوز در حال رشد است.
او میگوید: «تغییرات میتوانند به ویژه برای کودکان دارای تنوع عصبی چالشبرانگیز باشند، چرا که این کودکان معمولاً اضطراب بیشتری دارند و تفاوتهایی در پردازش حسی تجربه میکنند. مطالعات نشان دادهاند که کودکان نورودایورس سطوح بالاتری از کورتیزول را نسبت به کودکان نوروتیپیکال تجربه میکنند، که منجر به فعالیت سیستم عصبی در حالتهای جنگ/یخزدن/فرار میشود. با آگاهی بیشتر، صبر و محیطهای تأییدکننده، میتوانیم به حمایت از بازگشت کودکان دارای تنوع عصبی به مدرسه کمک کنیم.»
این امر به نوبه خود به والدین و مراقبان کمک میکند تا با اطمینان و آرامشی که از پذیرش و حمایت از فرزندانشان در محیطهای آموزشی حاصل میشود، برخوردار باشند.
تا زمانی که انگ و سوء تفاهم نسبت به کودکان دارای تفاوتهای عصبی و یادگیری وجود داشته باشد، فصل بازگشت به مدرسه همچنان شامل مقداری اضطراب برای دانشآموزان و مراقبین خواهد بود. با درک ریشه این عوامل استرسزا، میتوانیم برای بهبود چارچوبها برای همه افراد درگیر تلاش کنیم. وقتی فرزندان ما احساس میکنند که بیشتر مورد استقبال و قدردانی قرار میگیرند، همه ما میتوانیم کاملاً رشد کنیم.
پینوشتها:
[1]- Neurodiverse: این اصطلاح به معنای وجود تفاوتهای طبیعی در نحوه عملکرد مغز افراد است. در واقع مغز این افراد به شکلی متفاوت از آنچه معمولاً به عنوان «معمول» یا «استاندارد» در نظر گرفته میشود، کار میکند. این تفاوتها میتوانند شامل مواردی مانند اوتیسم، ADHD (اختلال کمتوجهی و بیشفعالی)، دیسلکسیا (اختلال در خواندن)، و دیگر شرایط مشابه باشد. این اصطلاح به جای نگاه به این تفاوتها به عنوان مشکلات یا بیماریها، آنها را به عنوان تنوعات طبیعی و ارزشمند انسانی میبیند.
[2]-Individualized Education Program یا برنامه آموزشی فردی یک سند قانونی در سیستم آموزشی کشورهای مانند ایالات متحده است که برای دانشآموزانی با نیازهای ویژه آموزشی تدوین میشود.
[3]- اصطلاحی برای توصیف افرادی که دارای شرایط تنوع عصبی هستند و به جای این که چنین شرایطی را به عنوان «اختلال» یا «نقص» تلقی کند، آنها را به عنوان تنوعهای طبیعی و قابل احترام در نحوه عملکرد مغز انسان میپذیرد.
[4]- Dyslexia و Dyscalculia هر دو اختلالات یادگیری هستند که بر تواناییهای افراد در مهارتهای خاص تأثیر میگذارند.
Dyslexia: اختلال یادگیری مربوط به خواندن است. افراد مبتلا به دیسلکسیا در تشخیص حروف، خواندن کلمات، درک مطلب، و نوشتن صحیح دچار مشکل هستند. این اختلال میتواند بر مهارتهای زبانی، شناسایی صداها در کلمات، و مهارتهای نوشتاری نیز تأثیر بگذارد.
Dyscalculia: این اختلال یادگیری مرتبط با ریاضیات است. افراد مبتلا به دیسکالکولیا در درک و انجام محاسبات ریاضی، شناسایی اعداد، درک مفاهیم ریاضی و حل مسائل ریاضی دچار مشکل میشوند. این اختلال میتواند بر مهارتهای روزمرهای مثل محاسبه پول یا درک زمان نیز تأثیر بگذارد.
[5]- به افرادی اطلاق میشود که مغز و سیستم عصبی آنها به گونهای عمل میکند که به عنوان «طبیعی» یا «استاندارد» در جامعه شناخته میشود. فرد نوروتیپیکال کسی است که فرآیندهای ذهنی، رفتارها، و نحوه یادگیری او به شکل رایج و مورد انتظار جامعه عمل میکند، یعنی همانگونه که اکثریت افراد جامعه تجربه میکنند.