جدیدترین مطالب

فصلنامه «گام سوم» شماره ۱
در این شماره، مقالات متنوعی در موضوعات اقتصاد، آینده مشاغل، آیندهپژوهی، خانواده، تغییرات اقلیمی و سیاست به همراه بخشها نوشتار، شرح مفصل، گفتوگو و پروندهای با عنوان «شک عمیق» چاپ شده است.

کاهش هدررفت غذا با اپلیکیشن موبایلی
اگرچه این اپلیکیشن غذای باقیماندهی رستورانها را ارزان در اختیار کاربران قرار میدهد، اما همچنان ابهاماتی دربارهی میزان واقعی کاهش هدررفت و استفادهی تجاری برخی کسبوکارها از این سیستم وجود دارد.

چالشهای مدیریت تیم کاری با اعضایی از نسل Z
رهبری موفق تنها به ارائه عالی بستگی ندارد؛ حمایت تیمی و مسئولیتپذیری نیز مهم است. در بحبوحه آمادهسازی برای جلسهای مهم، مخالفت یکی از اعضای تیم میتواند تنش ایجاد کند. شد. آیا انگیزههای فردی فراتر از مسئولیتهای کاری هستند؟

معلمان باید پتانسیل ChatGPT را بررسی کنند
بسیاری از دانشآموزان اکنون از چتباتهای هوش مصنوعی برای انجام تکالیف خود استفاده میکنند. معلمان باید نحوه گنجاندن این ابزارها در فرآیند تدریس و یادگیری را مطالعه کنند و در عین حال، خطرات آن را به حداقل برسانند.

نویسنده: نیر ایال مترجم: مرجان بختیاری ۶ بهمن ۱۴۰۳
دلیل تصمیمهای بد زندگی چیست؟ تعصب تمایز!
تعصب تمایز باعث میشود بر تفاوتهای جزئی بیاهمیت تمرکز کنیم و تصمیماتی بگیریم که شادی ما را کاهش میدهند. شناخت این تعصب به ما کمک میکند انتخابهای بهتری داشته باشیم.
این مطلب نوشتهای است از نیر ایال که در تاریخ ۱۹ فوریه ۲۰۱۸ با عنوان
Distinction Bias: Why You Make Terrible Life Choices
در وبسایت Medium منتشر شده است.
آنجا بودم، روبروی دیواری عظیم از صفحهنمایشهای تلویزیونی. هر کدام صحنه یکسانی را نمایش میدادند — یک گل زیبا که بهآرامی شکوفا میشد و هر گلبرگ، پرچم و مادگی خود را با جزئیات خیرهکنندهای در وضوح فوقالعاده بالا به نمایش میگذاشت. واقعاً چشمگیر بود. اما حالا وقت انتخاب رسیده بود.

آیا تلویزیون ۴۰۰ دلاری که در محدوده بودجهام بود میخریدم یا اینکه برای مدل لوکس ۵۰۰ دلاری که بهنوعی باعث میشد زیستشناسی گیاهان را بهشکلی جدید و صمیمیتر درک کنم، ولخرجی میکردم؟
با اینکه تمام سلولهای مخروطی و استوانهای چشمهایم از من میخواستند مدل بهتر را بخرم، حس منطقیتری در من بیدار شد. «یادت باشد، بودجهات ۴۰۰ دلار است.» آهی کشیدم، مدل ارزانتر را خریدم و خود را برای زندگی با کیفیت پایینتر آماده کردم.

اما بعد اتفاق عجیبی افتاد. وقتی تلویزیون جدید را در خانه روشن کردم، خوب به نظر میرسید. در واقع بهتر از خوب. فوقالعاده بود! نمیتوانستم بفهمم چرا اصلاً مدل گرانتر را میخواستم.

چرا تغییر نظر دادم؟
در میان مجموعهای از تعصبهای ذهنی، قربانی تعصب تمایز شدم؛ تمایلی به ارزشگذاری بیش از حد اثر تفاوتهای کوچک کمیتی در هنگام مقایسه گزینهها. در فروشگاه، در حالت مقایسه بودم و به کوچکترین تفاوتها حساس شده بودم. اما در خانه، فقط یک تلویزیون وجود داشت و گزینه دیگری برای مقایسه نبود. در منحصر بهفرد بودنش باشکوه بود.
انتخاب شکلات
بیایید یک آزمایش کوچک انجام دهیم. میخواهم بین دو گزینه یکی را انتخاب کنید.
گزینه ۱: یک شکلات کوچک هِرشیز دریافت میکنید اگر به زمانی در زندگیتان فکر کنید که موفقیت شخصی را تجربه کردهاید.
یا…
گزینه ۲: سه شکلات کوچک هِرشیز دریافت میکنید اگر به زمانی در زندگیتان فکر کنید که شکست شخصی را تجربه کردهاید.
کدام را انتخاب میکنید؟

در مطالعات، حدود دو سوم افراد گزینه شکلات بیشتر را انتخاب میکنند. واضح است که بیشتر بهتر است، درست است؟ اما نه همیشه.
با وجود اینکه افراد آزادانه انتخاب میکردند و احتمالاً میخواستند شادی خود را به حداکثر برسانند، کسانی که گزینه فکر کردن به یک خاطره منفی برای شکلات بیشتر را انتخاب کردند، بهطور قابلتوجهی کمتر از کسانی که یک خاطره مثبت برای شکلات کمتر انتخاب کرده بودند، شاد بودند. و اگر فکر میکنید این اثر ممکن است ناشی از احساس گناه برای خوردن شکلات چاقکننده باشد، پژوهشگران به این موضوع هم فکر کردهبودند. با این حال، هیچ تفاوت قابلتوجهی بین دو گروه از نظر احساسات مربوط به خوردن شکلات یافت نشد. پس قضیه چیست؟
مغز شما آنقدرها هم باهوش نیست
روانشناسان معتقدند که ما در هنگام مقایسه گزینهها و تجربه آنها در دو حالت مختلف قرار داریم. هنگام انتخاب، در حالت مقایسه هستیم؛ به تفاوتهای کوچک بین گزینهها حساسیم، مثل من که تلویزیون انتخاب میکردم. اما وقتی تصمیمهایمان را زندگی میکنیم، در حالت تجربه هستیم؛ گزینه دیگری برای مقایسه با تجربه ما وجود ندارد.

در حالت مقایسه، ما در تصمیمگیری بین تفاوتهای کیفی نسبتاً خوب عمل میکنیم. برای مثال، میدانیم که شغلی جالب بهتر از شغلی کسلکننده است یا اینکه توانایی راه رفتن تا محل کار بهتر از تحمل رانندگی در ترافیک ساعات اوج است.
وقتی از شما خواستم که بین گزینه ۱ یا ۲ یکی را انتخاب کنید، احتمالاً میتوانستید به من بگویید که به یاد آوردن یک داستان موفقیت شخصی بهتر از به یاد آوردن یک شکست خواهد بود. پس چرا افراد گزینه ۲ را انتخاب میکنند؟ برای شکلاتهای بیشتر، البته! و اینجاست که کار پیچیده میشود.
انسانها در پیشبینی تأثیر تفاوتهای کمی (عددی) بر شادی چندان خوب عمل نمیکنند. در این آزمایش، افراد تصور میکردند سه عدد شکلات سه برابر شادی بیشتری برایشان به ارمغان میآورد. اما چنین نشد.
ما در زندگی واقعی نیز همیشه همین اشتباه را میکنیم. فکر میکنیم خانهای با مساحت ۱۲۰ مترمربع ما را خوشحالتر از خانهای با مساحت ۱۰۰ مترمربع خواهد کرد. فکر میکنیم درآمد ۷۰ هزار دلاری در سال ما را خوشحالتر از درآمد ۶۰ هزار دلاری خواهد کرد.

ما اغلب بر تفاوتهای کمی بیاهمیت تأکید بیشتری میکنیم و گزینهای را انتخاب میکنیم که در واقع شادی ما را به حداکثر نمیرساند.
چگونه مغزتان را فریب دهید
۱- گزینهها را کنار هم مقایسه نکنید
در حالت مقایسهای، وقت زیادی را صرف پیدا کردن تفاوتها میکنیم. اینجا همان جایی است که دچار مشکل میشویم و بیش از حد روی تفاوتهای کمی بیاهمیت تمرکز میکنیم. برای مقابله با این وضعیت، از مقایسه دو گزینه کنار هم خودداری کنید.
چه کاری میتوانیم به جای این کار انجام دهیم؟ هر گزینه را بهطور جداگانه و بر اساس شایستگیهای خودش ارزیابی کنید.
اگر قصد خرید خانه دارید، خانهها را با هم مقایسه نکنید. زمان خود را در هر خانه صرفاً بر روی چیزهایی که دوست دارید و دوست ندارید متمرکز کنید تا یک برداشت کلی از آن خانه داشته باشید. این شامل همه چیز میشود: از اندازه خانه، مسیر رفتوآمدتان، نزدیکی به دوستان، گرما و صمیمیت فضا، تا حتی عجیبوغریب بودن همسایهها.
سپس، خانهای را انتخاب کنید که بهترین تجربه کلی را در شما ایجاد کند.
۲- پیش از جستجو، «ضروریات» خود را مشخص کنید

بازاریابهای باهوش اغلب از «تعصب تمایز» استفاده میکنند تا ما را به پرداخت پول بیشتر برای چیزهایی که واقعاً نیازی نداریم و ما را شادتر نمیکنند، ترغیب کنند!
پس دفعه بعد، با نوشتن مواردی که واقعاً برایتان اهمیت دارد از خود دفاع کنید. دلایل ضروری خرید آن کالا را بنویسید. سپس، زمانی که این شرایط برآورده شد، آزاد خواهید بود ارزانترین گزینهای را که نیازهایتان را برآورده میکند، انتخاب کنید بدون اینکه فریب ویژگیهای غیرضروری را بخورید.
۳- به دنبال چیزهایی باشید که عادی نمیشوند
پژوهشگران بر این باورند که ما قربانی «تعصب تمایز» میشویم چون گرایشمان به بازگشت به سطح اولیه شادی در طول زمان را دستکم میگیریم؛ این گرایش به «عادیسازی لذت« معروف است.
با وجود تصور اینکه درآمد بیشتر یا خانه بزرگتر ما را برای همیشه خوشحال خواهد کرد، این موارد خیلی زود تأثیر خود را از دست میدهند.
به عنوان یک قاعده کلی، شادی شما به هر چیزی که پایدار و قطعی است، مانند درآمد، اندازه خانه یا کیفیت تلویزیون، عادت خواهد کرد. این چیزها روز به روز تغییر نمیکنند، بنابراین میتوانید انتظار داشته باشید که سطح شادی شما کمرنگ شود.
از سوی دیگر، رویدادهای مثبت کمتکرار یا غیرقطعی، مانند وقتگذرانی با دوستان یا یک سفر جادهای هیجانانگیز، آنقدر پراکنده هستند که نتوان به آنها عادت کرد. افزودن بیشتر این تجربهها که به سختی عادی میشوند، در زندگیتان شادی طولانیمدتتری ایجاد خواهد نمود.
زمانی که گونه ما برای نخستین بار تکامل یافت، انتخاب میوه رسیده از روی بوته یا شکار حیوان مناسب از گله به بقایمان کمک کرد. اما امروزه همان میانبری که زمانی به بقای ما یاری میرساند، میتواند ما را دچار دردسر کند. به جای بهینهسازی برای آنچه در بلندمدت ما را خوشحالتر میکند، بر یافتن تفاوتهای بیاهمیت میان ویژگیها تمرکز میکنیم.
اگرچه بازاریابهای باهوش میتوانند از این تعصب برای فروش محصولاتی که واقعاً به سود ما نیستند استفاده کنند، دلیلی ندارد که همچنان فریب این ترفندها را بخوریم. در نهایت، این ترفند در ذهن خود ماست.
با درک ویژگیهای شناختیمان، مانند «تعصب تمایز»، میتوانیم مغز خود را فریب دهیم.
درباره نویسنده:
نیر ایال؛ نویسنده کتاب Hooked: How to Build Habit-Forming Products است و درباره روانشناسی محصولات وبلاگنویسی میکند.