سه هزار
جدیدترین مطالب
Article Image
فصلنامه گام سوم شماره صفر منتشر شد

در این شماره دو مقاله حذف شده از سایت Medium با عناوین «ترامپ دیوانه است» و «اسرار تهاجم پوتین» به همراه پرونده‌ای با عنوان «سیاهچاله تکنولوژی» چاپ شده است.

Article Image
بازیگر پنهان انتشار اطلاعات نادرست کیست؟

اینترنت، باتلاقی از اطلاعات نادرست است که بزرگ‌ترین برندهای معروف و آژانس‌های تبلیغاتی‌شان این باتلاق را با ریختن پول به داخل یک سیستم پیچیده و هزارتو که هیچ‌کس واقعاً نمی‌داند چگونه کار می‌کند، تأمین مالی می‌نمایند.

Article Image
۱۲ نشانه‌ای که هوش پایین را فاش می‌کنند

در چند دقیقهٔ آینده، شما قرار است به یک نابغهٔ تأییدشده تبدیل شوید. البته نه به صورت رسماً تأییدشده، اما حداقل از یک فرد معمولی، باهوش‌تر خواهید شد.

Article Image
اهمیت حریم خصوصی در زندگی نوجوانان

هر نوجوانی به مقداری حریم خصوصی نیاز دارد. در این مقاله درباره اهمیت حریم خصوصی برای نوجوانان، ارتباط آن با اعتماد و زمان مناسب برای کنکاش در امور شخصی آن‌ها صحبت شده است.

...

نویسنده: استفان چاو        مترجم: نیوشا امیدی        ۱۳ شهریور ۱۴۰۳

چرا هر پدری باید با کودک نوپای خود سفر کند

در چنین سفری پدر و کودک نوپایش از منطقه راحتی خود خارج می‌شوند و چنین تجربه‌ای یک دوستی ماندگار بین آنها ایجاد می‌کند و در نهایت درک بهتری از بودن در نقش مادران و همسران را به پدر منتقل می‌نماید.


این مطلب نوشته‌ای است از استفان چاو که در تاریخ ۸ مارس ۲۰۱۶ با عنوان
Why every father should bring his toddler out for a mini adventure
در وب‌سایت Medium منتشر شده است. ترجمه این مطلب توسط نیوشا امیدی انجام شده و در اختیار خوانندگان گرامی قرار می‌گیرد.


مدتی در اواخر سال گذشته، کمی وقت آزاد در برنامه کاری خود پیدا کردم. دخترم کمی بیشتر از ۲ سال داشت و متوجه شدم آگاهی او از دنیای اطرافش بیشتر شده است. من همیشه این میل را دارم که تجربه و دانش خود را به او منتقل کنم و بهترین راه به نظر من این نیست که به او بگویم، بلکه خودم دنیا را به او نشان دهم.

این ما هستیم در پرواز. او همیشه صندلی کنار پنجره را ترجیح می‌دهد.

متوجه شدم که یک بازه ۸ روزه آزاد دارم، بنابراین بلافاصله برای فردای آن روز، که شب کریسمس بود، بلیط هواپیما خریدم. ما مادر را با خود نبردیم زیرا او باید کار می‌کرد، بنابراین بهانه خوبی برای یک ماجراجویی کوچک برای پدر و دختر شد.

قوانین ساده بودند

  • خواستم این سفر حال و هوای خودمانی، سرسختانه و تقریبا بدون برنامه‌ریزی داشته باشد. برای همین تصمیم گرفتم اتاق‌ها را فقط یک روز قبل رزرو کنم تا برنامه سفرم خودجوش و انعطاف‌پذیر بماند.
  • می‌خواستم از شهرهای بزرگ دور بمانم زیرا قصد داشتم زمان جداگانه‌ای را با دخترم بگذرانم و نه اینکه فقط  به یک مسیر گردشگری معمولی بروم.
  • به خودم قول دادم که ذهنم را باز نگه دارم و به دختر کوچکم اجازه دهم مسیر سفر را تعیین کند.

به طور خلاصه، فکر می‌کنم این یکی از بهترین سفرهایی بود که در زندگی‌ام داشتم و قطعا یکی از سفرهایی است که با دخترم به یاد می‌آورم.

ما در نهایت با دوچرخه در امتداد ساحل شرقی تایوان دوچرخه‌سواری کردیم، با بچه‌ی حیوانات در یک مزرعه معاشرت کردیم، سوار قایق‌های ماهیگیری شدیم، قطارها را تعقیب کردیم، از تپه‌ها بالا رفتیم و با هم در برابر طوفان پناه گرفتیم و بیشتر از آنکه کج‌خلقی کنیم، با هم خندیدیم.

این چیزی است که یاد گرفتم

* کودکان خردسال روش‌های پیچیده‌ای برای برقراری ارتباط دارند. آن‌ها بسیار باهوش‌تر، همدل‌تر و درک‌کننده‌تر از آنچه من فکر می‌کردم هستند. متوجه شدم که برقراری ارتباط با او بوسیله زبان و منطق بزرگسالان بسیار آسان‌تر است. ما در یک سرزمین غریب با هم بودیم و اغلب هر دو از منطقه راحتی خود خارج می‌شدیم. هر چه زودتر متوجه شدیم که یک تیم برابر هستیم و برای حمایت و تأیید اخلاقی به یکدیگر نیاز داریم، وضعیت سریع‌تر به سمت بهتر شدن پیش رفت.

«همسران و مادران، اگر می‌خواهید همسرتان بفهمد که بودن در نقش شما چه حسی دارد، او را قانع کنید که بدون شما با فرزندتان به یک سفر برود.»

* بیشتر ترس‌ها بی‌اساس بودند. وقتی برای اولین بار این سفر را به دوستان و خانواده‌ام گفتم، اولین سوال‌ها (و فرضیه‌ها) رایج این بود که «کودک چطور چرت بعد از ظهرش را می‌زند؟»، «کودک به مادرش نیاز دارد!»، «این روال عادی برای او نیست. او می‌تواند وقتی خیلی بزرگ‌تر است این کار را انجام دهد!». من تصور می‌کنم این دلایل موجهی هستند، اما ما همچنین خودمان را در جهانی زندگی می‌کنیم که به طور فزاینده‌ای محافظت‌شده است، جایی که همه چیز از چنگال تا لبه میز و کفپوش برای ایمنی کودک طراحی شده و برای ترس والدین بازاریابی شده است. من می‌فهمم که والدین از جمله خودم طرف امن همه چیز را می‌خواهند، اما مشکل اینجاست که برای تجربیات جالب زندگی باید کمی ریسک کنیم. کمی ریسک کنید، اما مطمئن شوید که نظارت و عقل سلیم بزرگسالانه وجود دارد.

چو کوچولو سعی می‌کند از پله‌ها پایین بیاید، در حالی که همزمان یک آب‌نبات چوبی ارزشمند را در دستش نگه داشته است.

* در آسیا، جایی که من زندگی می‌کنم، تمایل زیادی وجود دارد که همه چیز خود را به فرزندتان بدهید. این موضوع البته مورد انتظار است و بخشی از آن به تفکرات ریشه‌دار در کنفوسیوس‌گرایی برمی‌گردد. با این حال، در پکن، جایی که زندگی می‌کنم، می‌بینم که بسیاری از والدین برای فرزندان خود فداکاری می‌کنند، اما در عین حال شاهد هستم که کودکان در سنین نسبتاً کم، لوس و نازپرورده می‌شوند. نمی‌توانستم تحمل کنم که ببینم کودکان ۳ یا ۵ ساله به والدین و پدربزرگ و مادربزرگ خود در ملا عام سیلی می‌زنند، و مطمئناً نمی‌خواهم فرزندم چنین رفتاری داشته باشد. با بردن او به محیط‌های مختلف و تجربه جنبه‌های مختلف تایوان، او به سرعت یاد می‌گیرد که با نوع دنیای ما سازگار شود.

* این واقعا یک تجربه باورنکردنی برای یک پدر است. من شخصا و مستقیما دوران بارداری را تجربه نکردم، و اگرچه همیشه به عنوان تشویق‌کننده در کنار بوده‌ام. فکر می‌کنم احساس می‌کردم از کل تجربه کنار گذاشته شده‌ام. دخترم به طور طبیعی بیشتر به مامان می‌چسبد و پدر همیشه گزینه دوم یا سوم است. در یک سفر اختصاصی با کوچولوی خودم و با حداقل حواس‌پرتی، بالاخره فرصت داشتم تا یک پدر تمام‌وقت باشم. بله، باید پوشک عوض کنم، شیر بدهم، بخوابانمش، اما همه اینها خیلی راحت است. نکته عالی این است که من توانستم هم پدر باشم و هم از او حمایت کنم.

بله، گاهی اوقات او ممکن است کمی شیطنت کند. این کاملاً طبیعی است و عمدتاً قابل تحمل. همیشه به خودم یادآوری می‌کنم که این سفری است که هرگز فراموش نخواهم کرد.

* بله، باعث می‌شود از مادر و شریک زندگیتان بسیار بیشتر قدردانی کنید. هنوز نمی‌دانم مادران چگونه این کار را انجام می‌دهند، اما اکنون قدردانی عمیق‌تری نسبت به آنها دارم. همسران و مادران، اگر می‌خواهید همسرتان بفهمد که بودن در نقش شما چه حسی دارد، او را قانع کنید که بدون شما با فرزندتان به یک سفر برود. ناگهان از تک‌تک اتفاقاتی که می‌افتد آگاه می‌شوید. و علامت برای تشخیص زمان لجبازی و کج‌خلقی وجود دارد. مثلا زمانی که یک «بله» آرام به معنای «نه» بگوید. اینها چیزهای کوچکی هستند که مردان (شاید فقط من) در مورد یک کودک نوپا از دست می‌دهند، و من قبلاً گفتم که شخصیت آنها در این سن به طور فوق‌العاده‌ای پیچیده است.

* این کار یک دوستی ماندگار ایجاد می‌کند. ما پیش از این هم رابطه بسیار سالمی داشتیم، اما سفر واقعاً باعث شد که ما بیشتر از هم قدردانی کنیم. از زمان سفر، احساس کردم که توانسته‌ایم خاطرات و تجربیات مشترکی را ترسیم کنیم و این قطعاً ما را به هم نزدیک‌تر کرده است. مادرش هم موافق است، پس این چیز خوبی است.


درباره نویسنده:
استفان چاو؛ یک عکاس/فیلمساز مستقر در پکن است. او زمانی که در حال ماجراجویی های کوچک با فرزندانش نیست، برای بزرگترین شرکت ها و مجلات کره زمین عکاسی می‌کند. او همچنین در ۲۵ سالگی قله اورست را فتح کرد.

منبع: Medium

مطالب مرتبط