جدیدترین مطالب

فصلنامه «گام سوم» شماره ۲
در این شماره مقالات متنوعی در موضوعات اقتصاد، آیندهپژوهی، خانواده به همراه بخشهای نوشتار، سیاست و پروندهای با عنوان «داووس ۲۰۲۵» چاپ شده است.

جستجو برای طول عمر هماکنون به پایان رسیده است!
مطالعهی افرادی که بیش از صد سال عمر میکنند میتواند راز زندگی طولانیتر و سالمتر را آشکار کند. اما آمارها داستان دیگری روایت میکنند.

چطور بدون اینکه بدانیم از ما سوءاستفاده میشود؟
چقدر باید بگذرد تا بالاخره از جهنم شخصی خود بیدار شویم؟ چگونه از خواستن مرگ به خواستن زندگی رسیدم

اضطراب اقلیمی در کودکان؛زنگ خطری برای والدین
وقتی کودکان و نوجوانان به آینده فکر میکنند، یک بار اضافی دارند: آنها باید با آیندهی بیشتری نسبت به بزرگترها مواجه شوند.
پربازدیدترین مطالب

هوش مصنوعی و سیاست: چگونه بفهمیم چه چیزی و چه کسی واقعی است؟
اگر خوششانس باشیم، فناوریهای جدید فقط باعث سردرگمی مختصری میشوند. وگرنه، حوزه سیاسی ما میتواند برای همیشه تغییر کند.

انواع هوش، کاربردهای هوش هیجانی و تقویت آن در کودکان
ین مطلب نگاهی دارد به انواع هوش و نقش مهم آنها در زندگی روزمره و تواناییهای شناختی انسان. همچنین مروری بر هوش هیجانی و کاربردها و روشهای تقویت آن در کودکان.

کاهش هدررفت غذا با اپلیکیشن موبایلی
اگرچه این اپلیکیشن غذای باقیماندهی رستورانها را ارزان در اختیار کاربران قرار میدهد، اما همچنان ابهاماتی دربارهی میزان واقعی کاهش هدررفت و استفادهی تجاری برخی کسبوکارها از این سیستم وجود دارد.

نویسنده: شورای جهانی آینده در زمینه رشد اقتصادی مترجم: نیوشا امیدی ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴
مسیر تحول: تبدیل رشد اقتصادی امروز به رشد دلخواه فردا
جهان نیاز دارد که رویکرد خود را تغییر دهد، از مسیری که سالها در آن گرفتار شده خارج شود و به مسیری وارد شود که نهتنها کمیت رشد موردنظر را فراهم کند، بلکه کیفیت رشدی را که به آن نیاز دارد نیز تضمین نماید.
این مطلب نوشتهای است از شورای جهانی آینده در زمینه رشد اقتصادی که در تاریخ ۲۰ دسامبر ۲۰۲۴ با عنوان
How can we transform the economic growth we have into the growth we want
در وبسایت World Economic Forum منتشر شده است.
رشد اقتصادی جهانی نسبت به دوران پیش از بحران مالی ۲۰۰۸ کاهش یافته و در عین حال، مشکلات زیستمحیطی و نابرابریهای اقتصادی را در خود نهادینه کرده است.
- جهان باید از این الگوهای کنونی تولید ناخالص داخلی (GDP) فاصله بگیرد و به سمت مدلهایی حرکت کند که رشد نوآورانه، فراگیر، پایدار و تابآور را در اولویت قرار دهند.
- شورای جهانی آینده رشد در مجمع جهانی اقتصاد طی دو سال گذشته در تلاش بوده تا راههایی برای ایجاد رشد اقتصادی باکیفیتتر بیابد. در این گزارش، این شورا راهکارهایی را که برای دستیابی به این هدف ضروری میداند، ارائه کرده است.
رشد اقتصادی جهانی با مشکلاتی روبهرو است و در واقع، نه فقط یک مشکل، بلکه چندین مشکل.
رشد اقتصادی جهانی دچار یک معضل اساسی شده است. در حقیقت، این معضل تنها یک بُعد ندارد، بلکه ابعاد متعددی را شامل میشود.
از یک سو، روند کند و پایدار کاهش رشد اقتصادی باعث شده که نرخ رشد کنونی کمتر از سطح آن در دوران پیش از بحران مالی جهانی ۲۰۰۸ باشد. از سوی دیگر، رشد اقتصادی طی قرنهای گذشته پیامدهای نامطلوبی به همراه داشته است. این رشد همواره نابرابر بوده است هم میان کشورها و مناطق مختلف و هم درون خود کشورها و این نابرابریها منجر به ایجاد شکافهای عمیق اقتصادی و استمرار فقر در برخی جوامع شده است. علاوه بر این، الگوی رشد اقتصادی فعلی به شدت به محیط زیست آسیب رسانده و ما را به آستانه یک نقطه بحرانی در تغییرات اقلیمی رسانده است.
امروزه، چشمانداز رشد اقتصادی جهانی با چالشهای جدیدی شکل گرفته است: شوکهای اقتصادی، تنشهای ژئوپلیتیکی، فوریت گذار به اقتصاد سبز، تحولات فناورانه، و نیاز به یک قرارداد اجتماعی جدید. همراه با کاهش رشد بهرهوری، این عوامل دستیابی به رشد اقتصادی سریعتر را دشوارتر کردهاند. به همین دلیل، جهان نیاز دارد که رویکرد خود را تغییر دهد از مسیری که سالها در آن گرفتار شده خارج شود و به مسیری وارد شود که نهتنها کمیت رشد موردنظر را فراهم کند، بلکه کیفیت رشدی را که به آن نیاز دارد نیز تضمین نماید.
شورای جهانی آینده رشد در مجمع جهانی اقتصاد طی دو سال گذشته به بررسی راههایی پرداخته است که میتوانند تعادلی بهتر میان کیفیت و کمیت رشد ایجاد کنند. برای تحقق این هدف، رشد اقتصادی آینده باید بر چهار ستون اساسی استوار باشد : نوآورانه، فراگیر، پایدار و تابآور.
راهکارهایی برای دستیابی به رشد اقتصادی مطلوب
۱.رشد اقتصادی ضروری است، اما الگوی رشد گذشته دیگر گزینهای قابل قبول نیست
رشد اقتصادی همچنان یک ضرورت است. بدون آن، نه میتوانیم به نیازهای بخش بزرگی از جهان پاسخ دهیم و نه میتوانیم با چالشهای قرن بیستویکم مقابله کنیم. در غیر این صورت، تعداد افرادی که زیر خط فقر زندگی میکنند، در سطح سال ۱۹۹۰ باقی خواهد ماند، و همچنین منابع مالی مورد نیاز برای گذار به اقتصاد سبزکه رقمی بین ۱۰۰ تا ۳۰۰ تریلیون دلار برآورد میشود هرگز تأمین نخواهد شد.
اما دقیقاً به همین دلیل که باید گذار سبز را تسریع کنیم و در مسیر کاهش فقر پیشرفت کنیم، الگوهای رشد اقتصادی گذشته باید تغییر کنند. مدل رشدی که تاکنون از آن پیروی کردهایم، تخریب محیط زیست را تشدید کرده و نابرابریها را عمیقتر ساخته است، به گونهای که این نوع رشد دیگر از نظر زیستمحیطی، سیاسی و اجتماعی پایدار نیست.
ما به عصر جدیدی از رشد اقتصادی نیاز داریم که نوآورانه، فراگیر، پایدار و تابآور باشد. مهلت برای حرکت بهسوی رشد اقتصادی با کیفیت بهتر همین حالاست. پرسش اصلی دیگر این نیست که "چه زمانی باید تغییر کنیم؟"، بلکه این است که "چگونه باید این تغییر را انجام دهیم؟"
۲. تسریع جداسازی رشد اقتصادی از فشارهای زیستمحیطی و اکولوژیکی
جهان در مسیر عبور از یکی از اهداف کلیدی توافق پاریس قرار دارد، هدف حفظ افزایش دمای زمین زیر ۱.۵ درجه سانتیگراد نسبت به سطح پیش از صنعتی شدن. پیشبینی میشود که این هدف برای نخستین بار در سال ۲۰۲۴ نقض شود، که بیش از هر زمان دیگری ضرورت اقدام فوری برای مقابله با تغییرات اقلیمی را نشان میدهد.
گسترش سریع گذار انرژی به سمت منابع تجدیدپذیر، در حال کمک به جداسازی رشد تولید ناخالص داخلی (GDP) از میزان انتشار کربن است. مطالعات نشان میدهند که حدود ۵۰ کشور موفق شدهاند این وابستگی را کاهش دهند. با این حال، این رقم تنها یکچهارم کل کشورها را شامل میشود، و بیشتر این کشورها در دسته اقتصادهای پردرآمد قرار دارند. علاوه بر این، «جداسازی واقعی رشد اقتصادی از فشارهای زیستمحیطی نباید تنها به کاهش انتشار کربن محدود شود، بلکه باید طیف وسیعتری از فشارهای اکولوژیکی را نیز دربرگیرد». هنوز کارهای زیادی در این مسیر باقی مانده است.
راهکار پیش رو، تنها در تکرار موفقیت این ۵۰ کشور خلاصه نمیشود؛ بلکه این کشورها باید فناوریهای خود را به اشتراک بگذارند، سرمایهگذاری را تقویت کنند و در گسترش راهحلهای پایدار پیشقدم شوند.
همزمان، اقتصادهای پیشرفته و نوظهور باید فوراً همکاریهای خود را در زمینه کاهش انتشار گازهای گلخانهای افزایش دهند. این همکاری میتواند به ایجاد یک موج جدید از رشد اقتصادی سبز و پایدار در سطح جهانی کمک کند،رشدی که نوآوری، سرمایهگذاری، اشتغال و مزایای زیستمحیطی را به همراه داشته باشد.

۳. بازگرداندن کشورهایی که عقب ماندهاند به مسیر رشد اقتصادی
بسیاری از کشورهای کمدرآمد و آسیبپذیر، بهویژه در آفریقا، در دههای از رکود اقتصادی گرفتار شدهاند. بدهیهای سنگین و دسترسی محدود به منابع مالی، این کشورها را از اقتصادهای توسعهیافته عقبتر نگه داشته و فاصله آنها را بیش از پیش افزایش داده است.
این وضعیت با نیاز به رشد اقتصادی نوآورانه، فراگیر، پایدار و تابآور ناسازگار است. جمعیت آفریقا به سرعت در حال افزایش است، به طوری که سازمان ملل پیشبینی میکند تا سال ۲۰۵۰ بیش از یکچهارم جمعیت جهان را تشکیل دهد و اکثر کودکان جهان در این قاره زندگی کنند. این بدان معناست که آفریقا ظرفیت بالقوه عظیمی برای رشد دارد و نقشی تعیینکننده در آینده اقتصاد جهانی ایفا خواهد کرد. بااینحال، این قاره همچنان یکی از شکنندهترین و نامطمئنترین مناطق از نظر اقتصادی و سیاسی محسوب میشود.
سرمایهگذاری در مهارتهای جدید دیجیتال و سبز، میتواند اقتصادها را بهبود بخشد، استانداردهای زندگی را ارتقا دهد و نوآوریهایی را رقم بزند که به نفع همگان خواهد بود، اما برای تحقق این عصر جدید از رشد، نهتنها باید ابزارهای سیاستگذاری را بهطور اساسی بازنگری کرد، بلکه باید منابع جدیدی برای تأمین مالی توسعه ایجاد شوند.
علاوه بر این، باید تحلیلهای دقیق و متناسب با شرایط هر کشور انجام شود تا عوامل کلیدی که در حال حاضر مانع رشد هستند، شناسایی و بهتر درک شوند. برخی از این موانع عبارتاند از: فقدان شبکههای حمایت اجتماعی کافی، بدهیهای سنگین، زیرساختهای ناکافی و بیثباتی سیاسی.
شناخت و رفع این موانع، کلید دستیابی به رشدی اقتصادی است که گستردهتر و عادلانهتر در سراسر جهان توزیع شود.

۴. هوش مصنوعی میتواند بهرهوری را افزایش دهد، اما برای استفاده کامل از ظرفیت آن، رویکردی جامع در سیاستگذاری لازم است.
هوش مصنوعی پتانسیل عظیمی برای تحول بهرهوری و بازآفرینی اقتصادها دارد، اما تأثیر نهایی آن همچنان نامشخص است و تحقق کامل این پتانسیل بههیچوجه تضمینشده نیست.
فرصتها و ریسکهای مرتبط با هوش مصنوعی بسیار گسترده هستند و بخش عمدهای از آنها بر اقتصادهای پیشرفته تأثیر خواهد گذاشت. از یکسو، بسیاری از مشاغل ممکن است در اثر گسترش سریع این فناوری در معرض خطر قرار گیرند، اما از سوی دیگر، افزایش بهرهوری و ایجاد فرصتهای شغلی جدید در حوزه هوش مصنوعی، نویدبخش مزایای قابلتوجهی است.
در کشورهای در حال توسعه، تأثیر هوش مصنوعی ممکن است به این شدت نباشد، زیرا فناوری بهطور گسترده در دسترس نیست و از آنجایی که سطح دستمزدها پایینتر است، انگیزه برای خودکارسازی مشاغل کمتر خواهد بود. صندوق بینالمللی پول (IMF) هشدار میدهد که این شکاف میتواند فاصله میان کشورهای غنی و فقیر را بیشتر کند. برای مدیریت این وضعیت و اطمینان از توزیع عادلانه مزایای هوش مصنوعی، چارچوب حکمرانی بسیار بهتری مورد نیاز است.
علاوه بر این، ۲.۹ میلیارد نفر در سراسر جهان هنوز به اینترنت دسترسی ندارند، که حدود ۹۶٪ آنها در کشورهای در حال توسعه زندگی میکنند. این شکاف دیجیتال نهتنها بسیار گسترده است، بلکه در حال افزایش میباشد. سازمان ملل هشدار داده که این مسئله میتواند پیشرفت در راستای اهداف توسعه پایدار را با مشکل مواجه کند.
صندوق بینالمللی پول تخمین میزند که۴۱۸ میلیارد دلار سرمایهگذاری لازم است تا پوشش جهانی پهنباند محقق شود.بدون تأمین این منابع مالی و توسعه زیرساختهای دیجیتال در مناطقی که بیشترین نیاز را دارند، هوش مصنوعی ممکن است نابرابریهای موجود را تشدید کند.
برای بهرهگیری حداکثری از مزایای هوش مصنوعی و توزیع گستردهتر آن در سراسر جهان، به یک رویکرد سیاستگذاری جامع نیاز است. سرمایهگذاری راهبردی برای تسریع پذیرش و گسترش جهانی هوش مصنوعی، نقشی کلیدی در این مسیر ایفا خواهد کرد.
۵. پیدا کردن راههایی برای تأمین مالی و انتقال فناوری به کشورهای در حال توسعه
برای پیوستن به مسیر رشد سبز، کشورها به دو چیز نیاز دارند: توانایی تأمین هزینههای آن و امکان دسترسی به آن. بر اساس گزارش آژانس بینالمللی انرژی (IEA)، اقتصادهای نوظهور و در حال توسعه تنها یکهفتم میزان موردنیاز خود را برای انرژی پاک سرمایهگذاری میکنند، درحالیکه برای دستیابی به هدف خنثیسازی کربن تا سال ۲۰۵۰، سرمایهگذاری بیشتری لازم است.
افزایش میزان سرمایهگذاری این کشورها از ۱۵۰ میلیارد دلار در سال ۲۰۲۰ به بیش از یک تریلیون دلار در سال، نیازمند دسترسی بسیار بهتری به منابع مالی است. یکی از راهکارهای کلیدی، تأمین مالی ترکیبی است که منابع مالی دولتی و خصوصی را در هم میآمیزد. این روش میتواند هزینهها را کاهش داده و ریسک سرمایهگذاران را کمتر کند.
علاوه بر این، به مدلهای نوآورانهتری برای تأمین مالی نیاز است، مانند وامها و اوراق قرضه مرتبط با پایداری که در صورت پیشرفت کشورها در دستیابی به اهداف زیستمحیطی، نرخ بهره کمتری ارائه میدهند. مؤسسات مالی توسعهای نیز باید نقش مهمی در هدایت سرمایه و اصلاح ناکارآمدیهای بازار ایفا کنند.
تجارت و بهاشتراکگذاری فناوری نیز نقشی اساسی خواهد داشت. برای کشورهای کمدرآمد، تحقق این اهداف به همکاریهای بینالمللی بستگی دارد؛ همانطور که کنفرانس تجارت و توسعه سازمان ملل (UNCTAD) تأکید کرده است. این سازمان پیشنهاد میدهد که برای تسهیل رشد بخش فناوریهای سبز، قوانین تجاری و حقوق مالکیت فکری برای کشورهای در حال توسعه انعطافپذیرتر شوند.
از آنجا که انتظار میرود بازارهای نوظهور تا سال ۲۰۴۰، حدود ۸۸ درصد از رشد تقاضای جهانی برق را به خود اختصاص دهند، سبز کردن این رشد تنها راه تضمین موفقیت اقدامات جهانی برای مقابله با تغییرات اقلیمی خواهد بود.

۶. سرمایهگذاری گسترده در سرمایه انسانی
بازار کار با سرعت زیادی در حال تغییر است. بسیاری از مشاغل آینده به مهارتهایی نیاز دارند که ۲۵ سال پیش کاملاً تخصصی و محدود بودند، اما امروزه به مهارتهای رایج تبدیل شدهاند. این مهارتها شامل مهارتهای سبز و دیجیتال میشوند، و کودکان باید از دوران مدرسه یادگیری آنها را آغاز کنند تا برای ورود به بازار کار آماده باشند.
دولتها باید ۲۵۰ میلیون کودکی را که در سال ۲۰۲۳ از تحصیل بازماندهاند، دوباره به نظام آموزشی بازگردانند تا همه افراد فرصت کسب این مهارتهای آینده را داشته باشند. همچنین، سرمایهگذاری بیشتر بر سرمایه انسانی در تمامی سنین ضروری است، و دولتها باید شرکتها را به اجرای برنامههای بازآموزی و مهارتآموزی تشویق کنند.
با تغییر ماهیت کار، نیروی کار نیز باید تغییر کند. آموزش، تنها عامل لازم برای توسعه یک نیروی کار توانمند و آماده برای آینده نیست. کاهش نرخ زاد و ولد و پیر شدن جمعیت، نیاز به ورود هرچه بیشتر زنان، جوامع محروم و بیکاران به بازار کار را افزایش میدهد. همچنین، جوانان باید بلافاصله پس از پایان تحصیلات، مهارتهای لازم را کسب کنند. افزایش شمولیت اجتماعی باعث ایجاد تنوع مهارتی در نیروی کار شده و بهرهوری را بالا میبرد.
علاوه بر این، باید به نقش اساسی «اقتصاد مراقبتی» در رشد اقتصادی توجه بیشتری شود. کارهای مراقبتی بدون دستمزد – که عمدتاً بر عهده زنان است – اگر به آنها حقوقی تعلق میگرفت، معادل ۹ درصد از تولید ناخالص داخلی جهان را تشکیل میداد. بااینحال، ارزش اجتماعی و اقتصادی این بخش هنوز بهطور کامل به رسمیت شناخته نشده است.
۷. آمادگی برای تغییرات جمعیتی
در اقتصادهای پیشرفته، جمعیت در حال پیر شدن است. ژاپن بارزترین نمونه این پدیده است، بهطوریکه تقریباً یکسوم جمعیت آن بالای ۶۵ سال سن دارند و کمبود نیروی کار در این کشور از هماکنون محسوس شده است. این روند، علاوه بر کاهش پایگاه مالیاتی کشور، نیاز به درآمدهای مالیاتی بیشتری برای تأمین هزینههای بازنشستگی، بهداشت و مراقبتهای اجتماعی را افزایش میدهد.
در مقابل، اقتصادهای نوظهور با رشد جمعیتی چشمگیری مواجهاند. مهاجرت جوانان این کشورها به کشورهای ثروتمند ممکن است در نگاه اول یک وضعیت برد-برد به نظر برسد، اما سیاستگذاران در کشورهای غربی باید خود را برای مدیریت پیامدهای اجتماعی و سیاسی مهاجرت آماده کنند. این مسئله در کنار تهدید ناشی از اتوماسیون که میتواند بسیاری از مشاغل بخش خدمات را از بین ببرد، بخشی که طبق گزارش سازمان بینالمللی کار، حدود دو سوم نیروی کار مهاجر در آن مشغولاند ، چالشی جدی محسوب میشود.
تحولات ناشی از این تغییرات در پویایی بازار کار باید بهصورت پیشگیرانه و دقیق مدیریت شوند؛ چه در زمینه نیازهای آموزشی نیروی کار جدید و چه در حوزه حمایتهای رفاهی برای افرادی که ممکن است شغل خود را از دست بدهند یا وارد دوره بازنشستگی شوند. انجام صحیح این اقدامات، موجب توانمندسازی مردم شده و مسیر رشد پایدار و مطلوب را هموار خواهد کرد.
۸. مقابله با تکهتکه شدن ژئواکونومیک
بر اساس گزارش صندوق بینالمللی پول (IMF)، در صورت تجزیه اقتصاد جهانی به بلوکهای رقیب، تا ۷ درصد از تولید ناخالص داخلی (GDP) جهان در معرض خطر قرار خواهد گرفت. علاوه بر این، افزایش تنشهای اقتصادی، روند پیشرفت در حل مشکلات جهانی مشترک مانند تغییرات اقلیمی، فقر و بحران بدهی را مختل خواهد کرد.
تحولات سیاسی اخیر، خطر تکهتکه شدن ژئواکونومیک را افزایش داده است و همین مسئله، لزوم مقابله با آن را بیش از پیش ضروری میسازد.
در دنیای چندقطبی امروز، یافتن راههایی برای همکاری، کلید دستیابی به رشد اقتصادی پایدار خواهد بود، بهویژه در زمانی که شکاف در توسعه فناوریهای هوش مصنوعی یا تلاشهای مربوط به کاهش کربن میتواند باعث ایجاد نابرابریهای بیشتری شود.
تلاشهای هماهنگ و مستمر برای تقویت همکاری در حوزههایی مانند تجارت، فناوری، سرمایهگذاری خارجی و انرژیهای سبز، برای همگرایی اقتصادی جهانی ضروری است.
۹. ضرورت جلب حمایت عمومی برای هر استراتژی رشد
هشت نکتهی پیشین، برخی از اساسیترین بنیانهای ایجاد نوعی رشد اقتصادی هستند که تعادلی بهتر میان کیفیت و کمیت برقرار میکند. بااینحال، هر کشور برای پیشبرد این بنیانها مسیر متفاوتی را در پیش خواهد گرفت.
هیچ راهکار واحدی که برای همه کشورها مناسب باشد وجود ندارد، اما یک نکته در همه آنها مشترک خواهد بود: هیچ کشوری نمیتواند بدون جلب حمایت عمومی، ساختاری مقاوم بر اساس این هشت اصل بنا کند، چراکه این راهبردهای جدید رشد، مستلزم مصالحههایی خواهند بود که بدون همراهی مردم عملی نخواهند شد.
برای دستیابی به این هدف، دولتها باید اقداماتی جدی برای ترمیم سطح رو به کاهش اعتماد عمومی به نهادهای دولتی انجام دهند.
یکی از راههای مؤثر در این زمینه، ایجاد فرصتهایی برای مشارکت شهروندان در فرایند سیاستگذاری است. سازمان همکاری و توسعه اقتصادی (OECD) این رویکرد را "عامل کلیدی در ایجاد اعتماد" میداند و اشاره میکند که ۶۹ درصد از افرادی که احساس میکنند در تصمیمات دولت سهمی دارند، به دولت ملی خود اعتماد میکنند، درحالیکه این رقم در میان کسانی که احساس مشارکت ندارند، تنها ۲۲ درصد است.
اتخاذ این رویکرد میتواند تضمین کند که رشد اقتصادی نوآورانه، فراگیر، پایدار و مقاومی که به دنبال آن هستیم، بهطور گسترده به نفع همه اقشار جامعه خواهد بود. در مقابل، اگر نابرابری درآمد و فرصت افزایش یابد، موانع بزرگی برای ایجاد جامعهای فراگیر به وجود خواهد آمد. کاهش این نابرابریها، برعکس، میتواند تأثیری مثبت و تحولآفرین داشته باشد.
رشد اقتصادی جهانی در قرن بیست و یکم با چالشهای متعددی روبهرو بوده است، اما هنوز کمتر از یکچهارم این قرن سپری شده است. بنابراین، فرصت بینظیری در اختیار داریم تا این قرن را به دوران راهحلهای مؤثر تبدیل کنیم.

درباره نویسنده:
شورای جهانی آینده؛ گروهی از اقتصاددانان برجسته و رهبران فکری از دانشگاهها، بخش کسبوکار، دولت و جامعه مدنی را گرد هم میآورد تا راهنماییهای فکری در مورد رویکردهای جدید به رشد اقتصادی ارائه دهند.