سه هزار
Advertisement
جدیدترین مطالب
Article Image
فصلنامه «گام سوم» شماره ۲

در این شماره مقالات متنوعی در موضوعات اقتصاد، آینده‌پژوهی، خانواده به همراه بخش‌های نوشتار، سیاست و پرونده‌ای با عنوان «داووس ۲۰۲۵» چاپ شده است.

Article Image
جستجو برای طول عمر هم‌اکنون به پایان رسیده است!

مطالعه‌ی افرادی که بیش از صد سال عمر می‌کنند می‌تواند راز زندگی طولانی‌تر و سالم‌تر را آشکار کند. اما آمارها داستان دیگری روایت می‌کنند.

Article Image
چطور بدون اینکه بدانیم از ما سوءاستفاده می‌شود؟

چقدر باید بگذرد تا بالاخره از جهنم شخصی خود بیدار شویم؟ چگونه از خواستن مرگ به خواستن زندگی رسیدم

Article Image
کمیسیون فدرال علیه تاریکی شبکه‌های اجتماعی

آیا دولت می‌تواند معیارهای مبهم شبکه‌های اجتماعی را اصلاح کند؟

پربازدیدترین مطالب
Article Image
هوش مصنوعی و سیاست: چگونه بفهمیم چه چیزی و چه کسی واقعی است؟

اگر خوش‌شانس باشیم، فناوری‌های جدید فقط باعث سردرگمی مختصری می‌شوند. وگرنه، حوزه سیاسی ما می‌تواند برای همیشه تغییر کند.

Article Image
انواع هوش، کاربردهای هوش هیجانی و تقویت آن در کودکان

ین مطلب نگاهی دارد به انواع هوش و نقش مهم آنها در زندگی روزمره و توانایی‌های شناختی انسان. همچنین مروری بر هوش هیجانی و کاربردها و روش‌های تقویت آن در کودکان.

Article Image
کاهش هدررفت غذا با اپلیکیشن موبایلی

اگرچه این اپلیکیشن غذای باقی‌مانده‌ی رستوران‌ها را ارزان در اختیار کاربران قرار می‌دهد، اما همچنان ابهاماتی درباره‌ی میزان واقعی کاهش هدررفت و استفاده‌ی تجاری برخی کسب‌وکارها از این سیستم وجود دارد.

...

نویسنده: مت سایمون        مترجم: مرجان بختیاری        ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴

اضطراب اقلیمی در کودکان؛ زنگ خطری برای والدین

وقتی کودکان و نوجوانان به آینده فکر می‌کنند، یک بار اضافی دارند: آن‌ها باید با آینده‌ی بیشتری نسبت به بزرگ‌ترها مواجه شوند.


این مطلب نوشته‌ای است از مت سایمون که در تاریخ 4 فوریه 2022 با عنوان
Kids Suffer Climate Anxiety Too
در وب‌سایت Wired منتشر شده است.


نکته این است که به کودکان ابزارهایی بدهیم تا بتوانند احساساتشان را به‌سمت چیزی سازنده‌تر، مانند اقدام در جامعه‌ی خودشان، هدایت کنند.

وقتی کودکان و نوجوانان به آینده فکر می‌کنند، یک بار اضافی دارند: آن‌ها باید با آینده‌ی بیشتری نسبت به بزرگ‌ترها مواجه شوند. یک فرد بزرگسال ممکن است به جدیدترین گزارش اقلیمی سازمان ملل نگاه کند [که تأثیرات بلندمدت عدم مهار افزایش دمای جهانی را مدل‌سازی کرده] و فکر کند که تا زمانی که سیل‌ها و آتش‌سوزی‌های سهمگین‌تر برسد، دیگر در قید حیات نخواهد بود. که البته این نادیده گرفتن این واقعیت است که تغییرات اقلیمی همین حالا هم در حال گرفتن جان انسان‌هاست، و ما نیازمند اقدام فوری برای جلوگیری از وخامت بیشتر اوضاع هستیم.

بچه‌های امروز باید ۷۰، ۸۰، ۹۰ سال دیگر با این وضعیت دست و پنجه نرم کنند.

تارا کرندون، روان‌شناس در مؤسسه تحقیقات پزشکی QIMR Berghofer و دانشگاه کوئینزلند در استرالیا، این‌گونه نگرانی‌ها را از بیماران جوان خود می‌شنود. کرندون می‌گوید: «برخی از جوانانی که من در مطب با آن‌ها کار می‌کنم، درباره‌ی نخواستن بچه صحبت می‌کنند، یا می‌پرسند "معنای زندگی چیست، وقتی آینده‌ی من قرار است این‌طور باشد؟" انگار واقعاً کاری در مورد تغییرات اقلیمی انجام نمی‌شود. به نظر من این عامل بزرگی در اضطرابی است که در میان جوانان مشاهده می‌کنیم، چرا که آن‌ها مجبورند به آینده‌ای بسیار دورتر نگاه کنند، و وقتی از دریچه‌ی تغییرات اقلیمی به آن آینده می‌نگرند، آن آینده بسیار تیره و تار دیده می‌شود.»

کرندون خواست تا بفهمد چه عواملی بر این اضطراب در میان جوانان تأثیر می‌گذارند، بنابراین او نویسنده‌ی همکار مقاله‌ای شد که در ژانویه در نشریه‌ی Nature Climate Change  منتشر شد و عواملی مانند محل زندگی کودک، زندگی خانوادگی او، و جامعه‌ی مدرسه‌ای‌اش را بررسی کرد. این تیم به این نتیجه رسید که [بر خلاف تصور رایج] اضطراب می‌تواند هنگام مواجهه با بحران اقلیمی، امری سودمند باشد، البته اگر به‌درستی پردازش شود. در مقاله، پژوهشگران از اضطراب اقلیمی به‌عنوان «پاسخی انطباقی به تهدیدی واقعی، و در عین حال عاملی بالقوه برای اختلال عملکرد» یاد کردند.

نشریه‌ی WIRED با کرندون درباره‌ی چرایی این موضوع، اینکه چرا کودکان و نوجوانان به‌ویژه در برابر اضطراب اقلیمی آسیب‌پذیرند، و اینکه والدین و متخصصانی که با جوانان کار می‌کنند چه می‌توانند بکنند، گفت‌وگویی داشت. (این گفت‌وگو برای وضوح بیشتر خلاصه و ویرایش شده است.)

WIRED: خوب است که اضطراب اقلیمی و اندوه اقلیمی را تعریف کنیم، دو اصطلاحی که اخیراً زیاد شنیده‌ایم. تفاوت آن‌ها چیست؟

تارا کرندون: تفاوت عمده بین اضطراب اقلیمی و اندوه اقلیمی این است که اندوه بیشتر واکنشی سوگوارانه است. بیشتر مربوط به دلتنگی و از دست دادن است؛ چیزهایی که اکنون یا در گذشته اتفاق افتاده‌اند و داریم آن‌ها را از دست می‌دهیم. اما اضطراب بیشتر مربوط به پیش‌بینی آینده است. ممکن است آن هم درباره‌ی از دست دادن چیزهایی باشد، اما بیشتر شامل ترس، نگرانی و بیم است.
من در مطب خود با کودکان و نوجوانان زیادی کار می‌کنم و متوجه شدم که آن‌ها واقعاً با این ترس و نگرانی وجودی درباره‌ی تغییرات اقلیمی وارد می‌شوند و درباره‌اش صحبت می‌کنند. همچنین متوجه شدم که برخی از آن‌ها واکنش‌های بسیار متفاوتی نشان می‌دهند. برای برخی از جوانان، آن اضطراب آن‌ها را به‌سمت جست‌وجوی راه‌هایی سوق می‌دهد که بتوانند کاری معنادار برای خودشان، ارزش‌هایشان و برای زمین انجام دهند؛ با تکیه بر امید، و واکنش نشان دادن به شیوه‌هایی مفید. اما همچنین متوجه شدم که جوانان دیگری هستند که با همان اضطراب، غرق و فلج می‌شوند. شاید احساس ناتوانی یا ناامیدی بیشتری داشته باشند. آن اضطراب باعث می‌شود نتوانند زندگی معناداری داشته باشند.

اضطراب در انسان یک واکنش انطباقی است؛ ابزاری مناسب برای بقاست اگر لازم باشد مراقب چیزی مانند یک شیر در بوته‌زار باشید. اما در مورد تغییرات اقلیمی، با موضوعی در مقیاسی بسیار بزرگ‌تر سر و کار داریم.

بسیاری از چیزهایی که مردم این روزها در جامعه بابتشان دچار اضطراب می‌شوند، ممکن است به‌اندازه‌ی روبه‌رو شدن با یک شیر در طبیعت تهدیدکننده نباشند. اما این موضوع درباره‌ی تغییرات اقلیمی صدق نمی‌کند، چرا که می‌دانیم تغییرات اقلیمی پیامدهای واقعی و اثرات جهانی دارد. و این اضطراب، واکنشی کاملاً طبیعی و منطقی نسبت به این تهدیدهاست. در مورد اضطراب اقلیمی، ما باید تا حدی این اضطراب را تجربه کنیم تا بتوانیم برای آن کاری انجام دهیم. اگر به تغییرات اقلیمی نپردازیم، نخواهیم توانست آینده‌ی خود را ادامه دهیم، و اگر درباره‌اش اضطراب نداشته باشیم، انگیزه‌ای برای اقدام نخواهیم داشت.

پس ما اصلاً نمی‌خواهیم اضطراب را برای جوانان از بین ببریم یا حتی کاهش دهیم. آنچه می‌خواهیم این است که از جوانان حمایت کنیم تا بتوانند این اضطراب را به‌گونه‌ای هدایت کنند که بتوانند به زندگی معنادار خود ادامه دهند و تلاش کنند کاری مفید برای سیاره انجام دهند. و بخش زیادی از این مسیر، مستلزم حمایت از جوانان است—گرد هم آمدن به‌عنوان یک جامعه و تقسیم بار و اضطراب میان افراد بسیار، چرا که درخواست بزرگی است که از آن‌ها بخواهیم به‌تنهایی با این موضوع کنار بیایند.

می‌توانید بیشتر توضیح دهید که هدایت سالم اضطراب دقیقاً به چه معناست؟

بله، این می‌تواند شامل درگیر شدن با سازمان‌ها باشد. ممکن است اقدامی در سطح شخصی آن‌ها باشد. ممکن است ارتباط با جامعه‌ی محلی‌شان باشد. ممکن است بهره‌گیری از میراث فرهنگی‌شان باشد تا بتوانند دانش فرهنگی خود را در کاهش یا مقابله با تغییرات اقلیمی به کار ببرند. حتی ممکن است کارهایی در مقیاس کوچک‌تر باشند که صرفاً برای خودشان معنادار باشند. لزوماً به این معنا نیست که ما از همه‌ی جوانان می‌خواهیم که فعال اقلیمی شوند. ما فقط می‌خواهیم راه‌هایی پیدا کنیم که آن‌ها بتوانند از آن اضطراب استفاده کنند و آن را به چیزی اندکی امیدوارکننده‌تر تبدیل کنند، یا جایی که بتوانند احساس توانمندی، یا شاید احساس ارتباط با دیگران و با زمین داشته باشند.

در مقاله اشاره کرده‌اید که کودکان از نظر فیزیولوژیکی با بزرگ‌سالان تفاوت دارند؛ هم در نحوه‌ی مواجهه با تغییرات اقلیمی و هم در نحوه‌ی تجربه‌ی اضطراب مرتبط با آن.

آن‌ها کمتر قادر به تطبیق با گرما هستند، و نسبت به جثه‌شان، غذای بیشتر و اکسیژن بیشتری مصرف می‌کنند. بنابراین در معرض خطر بیشتری برای مسائلی مانند سوءتغذیه یا کم‌آبی قرار دارند، یعنی خطراتی که از نداشتن دسترسی به منابع ناشی می‌شود.

استرس و اضطراب مزمن در دوران کودکی و نوجوانی می‌تواند پیامدهای بلندمدتی بر نحوه‌ی رشد مغز داشته باشد. این دقیقاً یک دوره‌ی سنی است که آن‌ها صرفاً به‌دلیل تفاوت‌های جسمی، رشدی و ساختاری نسبت به بزرگ‌سالان در معرض خطر بیشتری هستند.

تبعیض‌ها و نابرابری‌ها در این میان چه نقشی دارند؟ حتی در کشوری توسعه‌یافته مانند ایالات متحده، با پدیده‌ی جزیره‌ی گرمایی شهری مواجه‌ایم، جایی که جوامع محروم به‌شکل عینی و قابل سنجش در معرض خطر بیشتری هستند، زیرا فضای سبز کمتری برای خنک شدن دارند.

اگر بخواهیم درباره‌ی آموزش صحبت کنیم، ممکن است معنایش این باشد که جوانان به برنامه‌های مداومی که به آن‌ها کمک کند تا اضطراب خود را هدایت کنند، دسترسی نداشته باشند. تفاوت‌های مالی هم ممکن است به این معنا باشد که خانواده‌های مختلف نتوانند تغییراتی را که برای مقابله با تغییرات اقلیمی لازم است، عملی کنند.

همچنین به مفهوم عاملیت در میان جوانان اشاره کردید. برخلاف بزرگ‌سالان، آن‌ها نمی‌توانند آزادانه در جهان عمل کنند و هر کاری بخواهند انجام دهند.

یک بزرگ‌سال مضطرب نسبت به اقلیم می‌تواند گام‌های کاملاً مشخصی برای کاهش اثرات زیست‌محیطی خود بردارد. اما جوانان باید فرایندهایی را طی کنند که ممکن است شامل صحبت با والدین، معلمان یا دوستانشان باشد. نوعی مانع‌گذاری در اطراف توانایی آن‌ها برای کنترل و مدیریت آن اضطراب از طریق عمل وجود دارد. بنابراین نکته‌ی بسیار مهم این است که خانواده‌ها، معلمان، همسالان و جوامع بتوانند فرصت‌هایی برای جوانان فراهم کنند تا بتوانند صدای خود را به گوش برسانند، بتوانند عمل کنند، و بتوانند اندکی کنترل به دست آورند.

از منظر ابتداییِ فرزندپروری، والدین چگونه می‌توانند درباره‌ی اضطراب اقلیمی با فرزندانشان صحبت کنند؟

آن‌ها فقط باید از فرزندشان یا نوجوانشان بپرسند که درباره‌ی تغییرات اقلیمی چه احساسی دارند، و فقط گوش دهند. لزوماً لازم نیست که بتوانند درباره‌ی تغییرات اقلیمی به بهترین و درست‌ترین شیوه‌ها صحبت کنند. حتی ممکن است صرفاً ایجاد فضایی باشد که فرزند احساس امنیت کند و بتواند احساساتش را بیان کند و آنچه نیاز دارد را درخواست کند.

والدین باید کمی فعال‌تر تلاش کنند تا فرصت‌هایی برای فرزندان خود فراهم کنند؛ چه به کوچکیِ بازیافت زباله در خانه، چه از طریق خرید کالاهای دست‌دوم، چه از طریق آموزش استفاده از حمل‌ونقل عمومی، یا با الگوسازی از طریق رفتارهای خودشان در این زمینه. آن‌ها باید به فرزندانشان کمک کنند تا بتوانند صدای خود را به گوش برسانند، چه از طریق بردن آن‌ها به راهپیمایی‌های مرتبط با اقلیم، چه با کمک به آن‌ها برای برقراری ارتباط با گروهی از همسالان هم‌فکر که آن‌ها نیز واقعاً به تغییرات اقلیمی اهمیت می‌دهند.

والدین باید آگاه باشند که خودشان نیز احساسات معتبری درباره‌ی تغییرات اقلیمی دارند. مهم است که با نوجوان یا کودک خود صادق باشند در مورد احساسی که دارند،البته بدون آن‌که بخواهند آن‌ها را بترسانند یا طوری القا کنند که تغییرات اقلیمی امری حتمی و نابودکننده است. بلکه باید بتوانند الگوسازی کنند که ابراز این احساسات اشکالی ندارد و گاهی اوقات فاصله گرفتن از این مسئله و استراحت کردن نیز پذیرفتنی است. آن‌ها باید به خودشان نیز شفقت داشته باشند و این فضا را برای خود فراهم کنند، چرا که این واقعاً موقعیت دشواری برای والدین است، جایی که باید به فرزندان خود کمک کنند تا با این احساسات درباره‌ی آینده کنار بیایند.


درباره نویسنده:
مت سایمون؛ نویسنده‌ی ارشد در حوزه‌ی زیست‌شناسی، رباتیک و محیط زیست است. تازه‌ترین کتاب او با عنوان «سمی بی‌مانند: چگونه میکروپلاستیک‌ها سیاره و بدن‌های ما را آلوده کردند» منتشر شده است.

منبع: Wired

مطالب مرتبط