سه هزار
Advertisement
جدیدترین مطالب
Article Image
فصلنامه «گام سوم» شماره ۲

در این شماره مقالات متنوعی در موضوعات اقتصاد، آینده‌پژوهی، خانواده به همراه بخش‌های نوشتار، سیاست و پرونده‌ای با عنوان «داووس ۲۰۲۵» چاپ شده است.

Article Image
چطور بدون اینکه بدانیم از ما سوءاستفاده می‌شود؟

چقدر باید بگذرد تا بالاخره از جهنم شخصی خود بیدار شویم؟ چگونه از خواستن مرگ به خواستن زندگی رسیدم

Article Image
اضطراب اقلیمی در کودکان؛زنگ خطری برای والدین

وقتی کودکان و نوجوانان به آینده فکر می‌کنند، یک بار اضافی دارند: آن‌ها باید با آینده‌ی بیشتری نسبت به بزرگ‌ترها مواجه شوند.

Article Image
کمیسیون فدرال علیه تاریکی شبکه‌های اجتماعی

آیا دولت می‌تواند معیارهای مبهم شبکه‌های اجتماعی را اصلاح کند؟

پربازدیدترین مطالب
Article Image
هوش مصنوعی و سیاست: چگونه بفهمیم چه چیزی و چه کسی واقعی است؟

اگر خوش‌شانس باشیم، فناوری‌های جدید فقط باعث سردرگمی مختصری می‌شوند. وگرنه، حوزه سیاسی ما می‌تواند برای همیشه تغییر کند.

Article Image
انواع هوش، کاربردهای هوش هیجانی و تقویت آن در کودکان

ین مطلب نگاهی دارد به انواع هوش و نقش مهم آنها در زندگی روزمره و توانایی‌های شناختی انسان. همچنین مروری بر هوش هیجانی و کاربردها و روش‌های تقویت آن در کودکان.

Article Image
کاهش هدررفت غذا با اپلیکیشن موبایلی

اگرچه این اپلیکیشن غذای باقی‌مانده‌ی رستوران‌ها را ارزان در اختیار کاربران قرار می‌دهد، اما همچنان ابهاماتی درباره‌ی میزان واقعی کاهش هدررفت و استفاده‌ی تجاری برخی کسب‌وکارها از این سیستم وجود دارد.

...

نویسنده: مت رینولدز         مترجم: مرجان بختیاری        ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴

جستجو برای طول عمر هم‌اکنون به پایان رسیده است!

مطالعه‌ی افرادی که بیش از صد سال عمر می‌کنند می‌تواند راز زندگی طولانی‌تر و سالم‌تر را آشکار کند. اما آمارها داستان دیگری روایت می‌کنند.


این مطلب نوشته‌ای است از مت رینولدز که در تاریخ ۲۷ آوریل ۲۰۲۳ با عنوان
The Quest for Longevity Is Already Over
در وب‌سایت  Wired منتشر شده است.


مطالعه‌ی افرادی که بیش از صد سال عمر می‌کنند می‌تواند راز زندگی طولانی‌تر و سالم‌تر را آشکار کند. اما آمارها داستان دیگری روایت می‌کنند.

ژان-ماری روبین (پژوهشگر برجسته فرانسوی در حوزه جمعیت‌شناسی و سالمندی) از مادربزرگ صدساله‌تان تحت تأثیر قرار نمی‌گیرد. بله، او بخاطر سنش سرحال است، اما واقعاً صد ساله شدن چقدر خاص است؟ روبین جمعیت‌شناس و پژوهشگر طول عمر است و در کشور خودش، فرانسه، تنها ۳۰٬۰۰۰ فرد صدساله وجود دارد؛ یعنی ۳۰ برابر بیشتر از نیم‌قرن پیش. اگر تمام صدساله‌های جهان را جمع بزنیم، به عدد ۵۷۰٬۰۰۰ می‌رسیم؛ اندازه‌ی جمعیت شهر بالتیمور. فوت کردن شمع‌های تولدِ صدتایی کار جالبی است، اما امروزه دیگر چندان خارق‌العاده نیست.

برای اینکه روبین واقعاً کنجکاو شود، باید شرط طول عمر را بالاتر ببریم. او متخصص «فوق صدساله‌ها» است: افرادی که تا ۱۱۰ سال یا بیشتر عمر می‌کنند. در دهه‌ی ۱۹۹۰، روبین در تأیید سن پیرترین فردی که تاکنون زندگی کرده، همکاری داشت. ژان کالمان که در سال ۱۸۷۵ به دنیا آمد، شاهد دوران ۲۰ رئیس‌جمهور فرانسه بود و در سال ۱۹۹۷ در سن ۱۲۲ سال و پنج ماه و پانزده روز درگذشت. از آن زمان به بعد، روبین به گردآوری فهرست «فوق صدساله‌ها» روی آورد و در راه‌اندازی یکی از بزرگ‌ترین و دقیق‌ترین پایگاه‌های داده‌ی مربوط به افراد بسیار سالخورده مشارکت کرد.

برای روبین، هر «فوق صدساله‌‌ای» یک نقطه‌ی داده‌ی حیاتی در مسیر پاسخ به یک پرسش بزرگ است: آیا حد بالایی برای طول عمر انسان وجود دارد؟ «هنوز چیزهای زیادی هست که نمی‌دانیم. و این ما را ناراحت می‌کند»، روبین می‌گوید. اما پرسش بنیادین‌تری وجود دارد که کل حوزه‌ی پژوهش درباره‌ی طول عمر را زیر سؤال می‌برد: اگر ما در تلاش برای کشف مرزهای طول عمر انسانی، به‌کلی داریم در جای اشتباهی به دنبال پاسخ می‌گردیم چه؟

اگر تا به حال مصاحبه‌ای با یک  «فوق صدساله»  خوانده باشید، حتماً یک سؤال تکراری به چشمتان خورده: رازتان چیست؟ خوب، از بین گزینه‌ها انتخاب کنید. راز زندگی مهربانی است. بچه‌دار نشدن. ارتباط با طبیعت. دوری از مردان. یا ازدواج کردن. کشیدن سی‌تا سیگار در روز. نکشیدن سیگار. نوشیدن ویسکی. یا کاملاً پرهیز از الکل. ما زندگی افراد بسیار مسن را زیر و رو می‌کنیم تا از آن سرنخی درباره‌ی چگونگی زندگی خودمان پیدا کنیم.

اما این رویکرد، به‌گفته‌ی روبین، اشتباه است. روش او عقب رفتن یک گام، نگاه کردن به تعداد «فوق صدساله‌ها» و تحلیل زمان مرگ آن‌هاست. به باور او، نمی‌توان با نگاه به زندگی تک‌تک افراد، مرزهای طول عمر انسانی را یافت؛ بلکه باید آن‌ها را به‌صورت جمعی بررسی کرد. این یک معمای آماری است: برای حل آن، باید دقیقاً بدانیم چند نفر در سن ۱۱۱، ۱۱۲، ۱۱۳ سالگی و غیره درگذشته‌اند تا بتوانیم احتمال رسیدن یک  «فوق صدساله»  به تولد سال بعدش را محاسبه کنیم.

در سال ۱۸۲۵، ریاضی‌دان بریتانیایی، بنجامین گامپرتس، یکی از نخستین تلاش‌ها برای محاسبه‌ی حدود طول عمر انسان را با چنین رویکردی انجام داد. با استفاده از سوابق تولد و مرگ شهرهای کارلایل و نورت‌همپتون، گامپرتس بررسی کرد که چگونه خطر مرگ فرد با افزایش سن تغییر می‌کند. گامپرتس دریافت که پس از رسیدن فرد به اواخر دهه‌ی بیست زندگی، خطر مرگ او در سال بعد پیوسته افزایش می‌یابد، سال به سال. اما در سن ۹۲ سالگی، اتفاق عجیبی رخ می‌دهد. احتمال مرگ سالانه‌ی فرد در این سن به ۲۵ درصد می‌رسد و دیگر ثابت باقی می‌ماند. این یافته عجیب بود. گامپرتس چنین برداشت کرد که ظاهراً محدودیتی برای فرایند پیری انسان وجود ندارد. به‌صورت نظری، او نتیجه گرفت که داده‌هایش مانعی برای عمر چند صدساله‌ی انسان‌ها نشان نمی‌دهند؛ درست مانند عمر طولانی شخصیت‌های پدرسالار در کتاب مقدس.

اما علم آمار بی‌رحم است، و گامپرتس این را هم می‌دانست. بر اساس داده‌های او، خطر مرگ در سن ۹۲ سالگی آن‌قدر بالا بود که باید شمار باورنکردنی‌ای انسان به آن سن برسند تا فقط یک نفر تا سن ۱۹۲ سالگی زنده بماند. دقیقاً سه تریلیون انسان؛ یعنی ۳۰ برابر بیشتر از کل افرادی که تاکنون زاده شده‌اند. بااین‌حال، گامپرتس با یک مانع بزرگ روبه‌رو بود: داده‌هایش. تعداد انسان‌هایی که از ۹۰ سالگی عبور می‌کردند بسیار اندک بود و برای او دشوار بود که نرخ واقعی مرگ‌ومیر را در سنین بسیار بالا بداند. آیا یافته‌های او به معنای وجود یک حد نهایی برای طول عمر انسان بود، یا صرفاً محدودیتی موقتی که شاید با پیشرفت‌های پزشکی برطرف شود؟

جمعیت‌شناسان مدرن راهی را ادامه داده‌اند که گامپرتز آغاز کرده بود، و گاه به نتایجی شگفت‌انگیز رسیده‌اند. در سال ۲۰۱۶، یان فیخ و همکارانش در دانشکده پزشکی آلبرت اینشتین در نیویورک به این نتیجه رسیدند که نرخ مرگ‌ومیر پس از سن صد سالگی به‌سرعت افزایش می‌یابد و سقفی برای طول عمر انسان در حدود ۱۲۵ سال تعیین می‌کند. دو سال بعد، گروه دیگری از جمعیت‌شناسان به رهبری الیزابتا باربی در دانشگاه ساپینزای رم به نتیجه‌ای کاملاً مخالف دست یافتند. او استدلال کرد که نرخ مرگ‌ومیر انسان‌ها تا سن ۸۰ سالگی به‌صورت نمایی افزایش می‌یابد، اما پس از آن کاهش می‌یابد و از سن ۱۰۵ سالگی به بعد به‌صورت ثابت درمی‌آید. پژوهش باربی این احتمال وسوسه‌انگیز را مطرح کرد که شاید هیچ سقف بالایی برای طول عمر انسان وجود نداشته باشد؛ درست همان‌گونه که گامپرتز گمان کرده بود.

اگر نرخ مرگ‌ومیر واقعاً از سنی به بعد به حالت تثبیت برسد، در آن صورت طول عمر بسیار زیاد فقط به مسئله‌ای آماری بدل می‌شود، روبین می‌گوید. فرض کنید ۱۰ نفر به سن ۱۱۰ سالگی برسند و احتمال مرگ هرکدام از آن‌ها در هر سال بعدی به ۵۰ درصد رسیده باشد. در این صورت انتظار می‌رود پنج نفر از آن‌ها به ۱۱۱ سالگی برسند، دو یا سه نفر به ۱۱۲ سالگی، یکی یا دو نفر به ۱۱۳ سالگی، فقط یک نفر به ۱۱۴ سالگی، و هیچ‌کس به ۱۱۵ سالگی نرسد. برای اینکه شانس خوبی داشته باشید که کسی به ۱۱۵ سالگی برسد، باید تعداد کسانی را که به ۱۱۰ سالگی می‌رسند دو برابر کنید، و همین‌طور به همین ترتیب ادامه دهید. به بیان دیگر، سقف طول عمر فقط به تعداد افرادی بستگی دارد که سال پیش از آن زنده مانده‌اند. اما تمام این محاسبات به این بستگی دارد که دقیقاً نرخ تثبیت مرگ‌ومیر چقدر و در چه سنی است. مشکل اینجاست که داده‌های موجود برای محاسبه این نرخ چندان قابل‌اعتماد نیستند.

بهترین پایگاه داده جهانی درباره مرگ‌ومیر، پایگاه داده مرگ‌ومیر انسانی (Human Mortality Database) است، اما این پایگاه همه افراد بالای ۱۱۰ سال را در یک گروه جمع می‌زند. همچنین پایگاه داده بین‌المللی طول عمر (IDL) وجود دارد که شامل اطلاعات افراد زنده و مرده‌ای است که به سن ۱۰۵ سالگی و بیشتر رسیده‌اند؛ روبین در سال ۲۰۱۰ به راه‌اندازی این پایگاه کمک کرد. در اوج خود، IDL داده‌هایی از ۱۵ کشور را در بر می‌گرفت، اما قوانین سخت‌گیرانه‌تر مربوط به حریم خصوصی داده‌ها باعث شده که پوشش داده‌ها در سال‌های اخیر ناقص باشد. برخی کشورها بخشی از داده‌هایی را که قبلاً ارائه می‌دادند پس گرفته‌اند.

برای نمونه، ژاپن بیشترین تعداد صدساله‌ها را به نسبت جمعیت در جهان دارد، اما در سال ۲۰۰۷، وزارت بهداشت، کار و رفاه ژاپن میزان داده‌های عمومی مربوط به صدساله‌ها را کاهش داد؛ یعنی یکی از غنی‌ترین منابع اطلاعات درباره افراد بسیار سال‌خورده دیگر اطلاعات سودمندی تولید نمی‌کند. و در کشورهایی که داده‌های خوبی تولید می‌کنند، فرآیند تأیید و یافتن سوابق تولدی که ممکن است به اوایل قرن نوزدهم بازگردد همچنان دشوار و خسته‌کننده است. برای تأیید سن ژان کالمون، روبین از او درباره دوران کودکی‌اش پرس‌وجو کرد و پاسخ‌هایش را با سوابق کلیسا، سرشماری‌ها و گواهی‌های فوت تطبیق داد. با این حال، IDL فقط شامل سوابق کمتر از ۱۹۰۰۰ فرد زنده و مرده از ۱۳ کشور است. اما از نظر روبین، گردآوری داده‌های بیشتر همچنان حیاتی است.

دوست روبین، جی اولشانسکی، اپیدمیولوژیست دانشگاه ایلینوی در شیکاگو، دیدگاه متفاوتی در این زمینه دارد. اولشانسکی می‌گوید: «اینکه نرخ مرگ‌ومیر تثبیت می‌شود یا همچنان افزایش می‌یابد، احتمالاً کاملاً بی‌اهمیت است». او می‌گوید: همین که ما نمی‌توانیم نرخ‌های مرگ‌ومیر قابل‌اعتماد پس از سن ۱۱۰ سالگی تولید کنیم، خود نشان می‌دهد که با سقف طول عمر انسان روبه‌رو هستیم؛ فقط به این دلیل که تعداد ابرصدساله‌ها بسیار اندک است. از نظر اولشانسکی، ژان کالمون که تنها کسی است که تاکنون بیش از ۱۲۰ سال عمر کرده، صرفاً یک نقطه خارج از قاعده آماری است. افراد دیگری ممکن است رکورد او را چند سالی جابه‌جا کنند، اما این به معنای آن نیست که طول عمر انسان‌ها دائماً در حال افزایش است.

در واقع، اولشانسکی بر این باور است که شیفتگی ما به انسان‌هایی با عمر بسیار طولانی رویکرد نادرستی است. او می‌گوید: «مطالعه این افراد فوق‌العاده سال‌خورده مانند این است که در مورد دویدن، یوسین بولت را بررسی کنیم و بگوییم: بله، همه ما می‌توانیم آن‌قدر سریع بدویم». «ارائه آن‌ها به‌عنوان نمونه‌ای از آنچه برای همه ممکن است، ساده‌لوحانه است.» برعکس، اولشانسکی می‌گوید که جست‌وجو برای افزایش طول عمر در کشورهای توسعه‌یافته تا حد زیادی به پایان رسیده است. او یادآور می‌شود که ما همین حالا هم زندگی‌هایی به‌طرز استثنایی طولانی داریم. در سال ۱۹۹۰، اولشانسکی مقاله‌ای نوشت که در آن استدلال می‌کرد حتی اگر تمام انواع سرطان [که در آن زمان مسئول ۲۲ درصد از مرگ‌ومیرها در ایالات متحده بود] از بین بروند، تنها سه سال به میانگین امید به زندگی در آمریکا افزوده خواهد شد. او می‌گوید: وقتی به سنی خاص می‌رسید، اگر یک عامل شما را نکشد، عامل دیگری در کمین است.

اولشانسکی استدلال می‌کند که باید توجه‌مان را به کمک به مردم برای داشتن زندگی سالم‌تر معطوف کنیم، نه صرفاً تمرکز بر طول عمر. این دیدگاه را یولیا یولهَوا، پژوهشگر ارشد در مؤسسه کارولینسکای سوئد و مشاور علمی در شرکت علوم داده پزشکی مدانجین در فنلاند نیز می‌پذیرد. یولهَوا می‌گوید: «بی‌تردید باید بیشتر بر دوره سلامت تمرکز کنیم و نه تنها بر حفظ سلامت، بلکه بر حفظ توانایی‌های عملکردی نیز توجه داشته باشیم.»

دوره سلامت سال‌هایی که فرد در سلامت خوب زندگی می‌کند] شاید نسبت به پژوهش در حوزه طول عمر، موضوعی کم‌زرق‌وبرق‌تر به نظر برسد، اما یافتن راه‌هایی برای کمک به مردم در داشتن زندگی سالم‌تر می‌تواند تأثیری بسیار بزرگ‌تر از افزودن چند سال به طول عمر داشته باشد. بخش مهمی از افزایش طول دوره سلامت، شناسایی زمانی است که سلامت افراد شروع به افول می‌کند و یافتن نشانه‌های اولیه این افت. یکی از راه‌ها، بررسی ناتوانی است؛ معیاری که معمولاً عواملی چون انزوای اجتماعی، تحرک، و شرایط سلامت را در نظر می‌گیرد تا یک نمره کلی از ناتوانی ارائه دهد. در انگلستان، خدمات ملی سلامت (NHS) به‌طور خودکار برای همه افراد بالای ۶۵ سال نمره ناتوانی محاسبه می‌کند، با این هدف که به افراد کمک کند مدت بیشتری به‌طور مستقل زندگی کنند و از دو علت عمده بستری در بیمارستان در سالمندان [زمین‌خوردگی و واکنش‌های نامطلوب به دارو پیشگیری شود.

اما پژوهش یولهَوا نشان می‌دهد که شاخص‌های ناتوانی ممکن است بسیار زودتر در زندگی نیز سودمند باشند. او دریافت که افزایش نمره ناتوانی با افزایش خطر مرگ در سالمندی همراه است، اما این ارتباط به‌ویژه در سن ۵۰ سالگی چشم‌گیر بود، جایی که افزایش در نمره ناتوانی نشان‌دهنده افزایش نسبتاً زیاد در خطر مرگ‌ومیر بود. یولهَوا می‌گوید این نشانه آن است که ارزیابی ناتوانی در ۶۵ سالگی خیلی دیر است. به جای آنکه برای یافتن رمز پیری سالم به سراغ سالمندان بسیار مسن برویم، باید در واقع به این نگاه کنیم که چه زمانی و چرا افراد جوان‌تر وارد مسیر کاهش سلامت می‌شوند.

البته زندگی ابرصدساله‌ها نکاتی درباره آنچه برای داشتن عمر بسیار طولانی لازم است در اختیار ما می‌گذارد. می‌دانیم که عوامل ژنتیکی در طول عمر هم در حیوانات و هم در انسان‌ها نقش دارند. اوایل امسال، یک راهبه فرانسوی به نام لوسیل راندون در سن ۱۱۸ سال و ۳۴۰ روزگی درگذشت. روبین در حال بررسی تبارشناسی اوست تا دریابد که آیا او نیز [همچون ژان کالمون] نیاکانی با عمر بسیار طولانی داشته یا نه. اگر خانواده‌هایی با اعضای بلندعمر را بیابیم، شاید ژن‌های بیشتری که به افزایش عمر کمک می‌کنند شناسایی شوند. اما حتی افرادی با ژن‌های بسیار خوب که تا ۱۱۰ سالگی یا بیشتر زنده می‌مانند نیز همچنان نمونه‌هایی کاملاً خارج از قاعده آماری‌اند. با رسیدن نسل انفجار جمعیت (Baby Boomers) به صدسالگی در حدود میانه قرن بیست‌ویکم و افزایش شمار سالمندان، می‌توان انتظار داشت تعداد افراد بسیار سال‌خورده در کشورهای توسعه‌یافته افزایش یابد. اما چنین روندی به‌هیچ‌وجه تضمینی نیست که کسی رکورد ۱۲۲ سال ژان کالمون را پشت سر بگذارد.

شاید راز واقعی ابرصدساله‌ها همین باشد؛ اینکه چه میزان از طول عمر آن‌ها در واقع خارج از کنترل ماست. حتی اگر تعداد بیشتری از ما ژن‌های خوب، سبک زندگی سالم، و مراقبت‌های پزشکی عالی داشته باشیم، این بدان معنا نیست که باید انتظار داشته باشیم رکوردهای طول عمر یکی پس از دیگری شکسته شوند. روبین بسیار جوان‌تر از ۷۱ سالش به نظر می‌رسد و اغلب از او می‌پرسند راز جوانی‌اش چیست. او معمولاً پاسخ می‌دهد: «من راز را می‌دانم، چون ژان کالمون آن را به من گفت». اما واقعیت این است که کالمون [برخلاف سایر ابرصدساله‌ها] هرگز نکته‌ای درباره راز عمر طولانی‌اش با روبین در میان نگذاشت. او هیچ رازی نداشت.


درباره نویسنده:
مت رینولدز؛ نویسنده ارشد در مجله WIRED است که در حوزه آب‌وهوا، غذا، و تنوع زیستی می‌نویسد. پیش از آن، او روزنامه‌نگار فناوری در مجله New Scientist بود. نخستین کتاب او با عنوان «آینده غذا: چگونه سیاره را سیر کنیم بی‌آنکه نابودش کنیم» در سال ۲۰۲۱ منتشر شد.

منبع: Wired

مطالب مرتبط