جدیدترین مطالب
فصلنامه «گام سوم» شماره ۱
در این شماره، مقالات متنوعی در موضوعات اقتصاد، آینده مشاغل، آیندهپژوهی، خانواده، تغییرات اقلیمی و سیاست به همراه بخشها نوشتار، شرح مفصل، گفتوگو و پروندهای با عنوان «شک عمیق» چاپ شده است.
صنعت بازی و شمشیر دو لبه هوش مصنوعی
بازیهای ویدیویی با قدرت هوش مصنوعی سریعتر تولید میشوند، اما این موضوع چه تاثیری بر کیفیت بازیها و آینده شغلی هنرمندان و کارگران صنعت بازیسازی دارد؟ این مقاله شما را به عمق این چالش میبرد.
بایدها و نبایدهای اشتغال نوجوانان
اشتغال نوجوانان میتواند فرصتی برای یادگیری مهارتهایی مثل مدیریت زمان یا تقویت اخلاق کاری باشد یا میتواند به کابوسی تبدیل شود. همه آنچه والدین باید بدانند را اینجا بخوانید.
پایان اینفلوئنسرها
در جهانی که اینفلوئنسرها در حال افزایش بیرویه هستند و دامنه توجه انسان کمتر از چند ثانیه شده است، چه اتفاقی برای ارزش واقعی محتوا خواهد افتاد؟ این مقاله به بررسی اشباع شبکههای اجتماعی از اینفلوئنسرها و تأثیر آن بر کیفیت ارتباطات و فرهنگ دیجیتال میپردازد.
نویسنده: رالف هرتویگ، آناستازیا کوزیروا، سام واینبرگ و استفان لواندوفسکی ۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
«نادیده گرفتن انتقادی» برای غلبه بر اضافه بار اطلاعات
فیلسوف و روانشناس ویلیام جیمز در آغاز قرن بیستم زیرکانه مشاهده کرد: «هنر عاقل بودن، هنر دانستن این است که چه چیزی را نادیده بگیریم.»
این مطلب نوشتهای است از رالف هرتویگ، آناستازیا کوزیروا، سام واینبرگ و استفان لواندوفسکی که در تاریخ ۲ فوریه 2023 با عنوان
When critical thinking isn’t enough: to beat information overload, we need to learn critical ignoring
در وبسایت the conversation منتشر شده است. ترجمه این مطلب توسط تیم سههزار انجام شده و در اختیار خوانندگان گرامی قرار میگیرد.
وب یک بهشت اطلاعاتی و در عین حال یک منظره جهنمی است.
انبوهی از اطلاعات با کیفیت بالا درست در کنار سیل بیوقفهای از اطلاعات بیکیفیت، حواسپرتی، نادرست و دستکاریکننده در دسترس ماست.
پلتفرمهای کنترلگر جستجو، آبستن گناه هستند. مدلهای کسب و کار آنها، «توجه» ما را که با ارزشترین و محدودترین منبع شناختیمان است را به حراج میگذارند. این پلتفرمها با جمعآوری اطلاعاتی که کنجکاوی، عصبانیت یا خشم را برمیانگیزد، بیش از حد کار میکنند تا توجه ما را جلب کنند. هرچه چشمهای ما بیشتر به صفحه چسبیده باشد، تبلیغات بیشتری میتوانند به ما نشان دهند و سود بیشتری نصیب سهامدارانشان میشود.
جای تعجب نیست، بنابراین، همه اینها باید توجه جمعی ما را تحت تأثیر قرار دهد. تجزیه و تحلیل سال 2019 از هشتگهای توییتر، پرسوجوهای گوگل یا نظرات ردیت، نشان داد که در دهه گذشته سرعت افزایش و کاهش محبوبیت اقلام، افزایش یافته است. به عنوان مثال، در سال 2013، یک هشتگ در توییتر به طور متوسط 17.5 ساعت محبوب بود، در حالی که در سال 2016، محبوبیت آن پس از 11.9 ساعت از بین رفت. رقابت بیشتر منجر به فواصل توجه جمعی کوتاهتر میشود، که منجر به رقابت شدیدتر برای جلب توجه ما میشود – یک دور باطل.
برای به دست آوردن مجدد کنترل، ما به راهبردهای شناختی نیاز داریم که به ما کمک کند حداقل مقداری خودمختاری را به دست آوریم تا از خودمان در برابر افراط، تله ها و اختلالات اطلاعاتی «اقتصاد توجه» امروزی محافظت نماییم.
تفکر انتقادی کافی نیست
راهبرد شناختی کتاب درسی تفکر انتقادی است، فرآیندی منضبط فکری، خودراهبری و تلاش برای کمک به شناسایی اطلاعات معتبر. در مدرسه به دانش آموزان آموزش داده میشود که از نزدیک و با دقت اطلاعات را بخوانند و ارزیابی کنند. به این ترتیب آنها میتوانند ادعاها و استدلالهایی را که میبینند، میشنوند یا میخوانند ارزیابی کنند. بدون اعتراض. توانایی تفکر انتقادی بسیار مهم است. اما آیا در دنیای انبوه اطلاعات و فوران منابع اطلاعات نادرست، کافی است؟ حداقل به دو دلیل پاسخ «نه» است.
اول اینکه دنیای دیجیتال، اطلاعات بیشتری نسبت به مجموع کتابخانههای جهان دارد. بخش اعظم آن از منابع بررسی نشده و فاقد شاخصهای قابل اعتماد قابل اعتماد است. تفکر انتقادی از طریق تمام اطلاعات و منابعی که به آنها برخورد میکنیم، ما را کاملاً فلج میکند، زیرا هرگز زمانی برای خواندن اطلاعات ارزشمندی که به سختی شناسایی میکنیم، نداریم.
دوم، سرمایهگذاری تفکر انتقادی در منابعی که در وهله اول باید نادیده گرفته میشد به این معنی است که تاجران توجه و بازیگران بدخواه همان چیزی را که میخواستند، یعنی «توجه ما»، به دست آوردهاند.
نادیده گرفتن انتقادی برای امکانپذیر ساختن مدیریت اطلاعات
بنابراین، ما فراتر از تفکر انتقادی چه ابزارهایی در اختیار داریم؟ در مقاله اخیر خود، ما – یک فیلسوف، دو دانشمند شناختی و یک دانشمند علوم تربیتی – استدلال میکنیم که همانقدر که به تفکر انتقادی نیاز داریم، به نادیده گرفتن انتقادی نیز نیاز داریم.
نادیده گرفتن انتقادی، توانایی انتخاب مواردی است که باید نادیده گرفته شوند و تصمیم اینکه ظرفیتهای محدود توجه فرد در کجا سرمایهگذاری شود. نادیده گرفتن انتقادی چیزی فراتر از عدم توجه است – این امر در مورد تمرین عادات آگاهانه و سالم در مواجهه با فراوانی اطلاعات است. ما آن را به عنوان یک شایستگی اصلی برای همه شهروندان در دنیای دیجیتال درک میکنیم. بدون آن، ما در دریایی از اطلاعات غرق خواهیم شد که در بهترین حالت، حواسپرتی و در بدترین حالت، گمراهکننده و مضر است.
ابزارهایی برای نادیده گرفتن انتقادی
سه استراتژی اصلی برای نادیده گرفتن انتقادی وجود دارد. هر کدام به نوع متفاوتی از اطلاعات مضر پاسخ میدهند.
در دنیای دیجیتال، هدف از توانمندسازی افراد این است که آنها به «معماران انتخابگر» تبدیل شوند تا محیطهای مرتبط با دادهها و اطلاعات را به گونهای طراحی نمایند که ضمن حفظ بهترین کارایی، از محدودیتهای سودمند نیز بهرهمند گردند.
برای مثال، میتوانیم اعلانهای مزاحم و غیرقابل مقاومت را حذف کنیم. ممکن است زمانهای خاصی را تعیین کنیم که در آن بازه زمانی پیامها میتوانند دریافت شوند و در نتیجه فرصتی برای کار متمرکز یا معاشرت ایجاد میکنیم. به عنوان مثال میتوانیم تنظیمات پیشفرض فضای دیجیتال خود را کنترل کنیم و باعث شویم دسترسی به دادههای شخصی ما که برای اهداف تبلیغات هدفمند استفاده میشوند محدود گردد.
مطالعه جانبی، راهبردی است که افراد را قادر میسازد تا از نحوه اعتبارسنجی اطلاعات آنلاین توسط بازرسان حرفهای الگوبرداری کنند. این امر شامل باز کردن برگههای جدید مرورگر برای جستجوی اطلاعات در مورد سازمان یا فردی است در پشت یک سایت قرار دارد. کاری که قبل از فرو رفتن در محتوای آن سایت انجام میشود. تنها پس از مشورت با Open Web، جستجوگران ماهر ارزیابی میکنند که آیا توجه به آن ارزش دارد یا خیر. قبل از شروع تفکر انتقادی، اولین گام این است که جذابیت سایت را نادیده بگیرید و بررسی کنید که دیگران در مورد گزارشهای واقعی ادعایی آن چه میگویند. بنابراین، مطالعه و بررسی جانبی، راهبردی است که از قدرت وب برای بررسی وب استفاده میکند.
اکثر دانشآموزان در این کار شکست میخورند. مطالعات گذشته نشان میدهد که هنگام تصمیمگیری در مورد اینکه آیا باید به منبعی اعتماد کرد، دانشآموزان (و همچنین اساتید دانشگاه) کارهایی را انجام میدهند که دوران مدرسه به آنها آموزش داده است – آنها به دقت و با دقت مطالعه میکنند. در این حالت، تاجران توجه و همچنین بازرگانان تردید، شادمان خواهند شد.
ظاهر فضای آنلاین میتواند فریبنده باشد. مگر اینکه کسی دانش پیشینه گستردهای داشته باشد. در اغلب موارد تشخیص دادن دروغپردازی سایتی که مملو از تحقیقات جدی در مورد تغییرات آب و هوا یا واکسیناسیون یا هر موضوع تاریخی مختلف دیگری مانند هولوکاست، بسیار دشوار است.
بررسیکنندگان واقعیت (fact Checkers)، بجای درگیر شدن با طراحی حرفهای سایت و گزارشهای آن، «نادیده گرفتن انتقادی» را انجام میدهند. آنها ارزیابی سایت را با ترک آن شروع میکنند و به جای درگیر شدن با سایت، به مطالعه و بررسی جانبی آن میپردازند.
ترولهایی که با اهداف ابتکاری و سایر کاربران مخربی که با تاکتیکهای ضداجتماعی اقدام به آزار و اذیت و زورگویی سایبری میکنند را تغذیه نکنید. ترول ها با جلب توجه رشد میکنند و پخشکنندگان عمدی اطلاعات نادرست و خطرناک نیز اغلب به تاکتیکهای ترولینگ متوسل میشوند.
یکی از راهبردهای اصلی که منکران علم از آن استفاده میکنند، جلب توجه مردم با ایجاد بحثی ظاهری است که در آن هیچ بحثی وجود ندارد. توصیه میشود که به طور مستقیم به ترولینگ پاسخ ندهید و در مقابل بحث یا تلافی مقاومت نمایید. البته این استراتژی نادیده گرفتن انتقادی تنها اولین خط دفاعی است. باید با مسدود کردن و گزارش دادن ترولها و با سیاستهای شفاف نظارت بر محتوای پلتفرم از جمله بیحرمتی تکمیل شود.
این سه استراتژی مجموعهای از مهارتهای مختص نخبگان نیستند. بلکه همه میتوانند از آنها استفاده کنند، اما تلاشهای آموزشی برای رساندن این ابزار به مردم بسیار مهم است.
نادیده گرفتن انتقادی به عنوان پارادایم جدید برای آموزش
فیلسوف مایکل لینچ اشاره کرده است که اینترنت «هم بهترین بررسیکننده حقایق و هم بهترین تاییدکننده سوگیری در جهان است – اغلب همزمان.»
پیمایش موفقیتآمیز در فضای اینترنت مستلزم شایستگیهای جدیدی است که باید در مدرسه آموزش داده شوند. بدون داشتن صلاحیت انتخاب اینکه چه چیزی را نادیده بگیریم و اینکه در کجا توجه محدود خود را صرف کنیم، باعث میشود به دیگران اجازه دهیم کنترل چشم و ذهن ما را در دست بگیرند. اینکه قدردان اهمیت «نادیده گرفتن انتقادی» باشیم، چیز جدیدی نیست، اما در دنیای دیجیتال بسیار حیاتیتر از قبل شده است.
همانطور که فیلسوف و روانشناس ویلیام جیمز در آغاز قرن بیستم زیرکانه مشاهده کرد: «هنر عاقل بودن، هنر دانستن این است که چه چیزی را نادیده بگیریم.»
نویسندگان:
رالف هرتویگ؛ مدیر مرکز عقلانیت تطبیقی موسسه توسعه انسانی ماکس پلانک
آناستازیا کوزیروا؛ دانشمند شناختی، موسسه توسعه انسانی ماکس پلانک
سام واینبرگ؛ استاد آموزش و پرورش و (با حسن نیت) تاریخ، دانشگاه استنفورد
استفان لواندوفسکی؛ کرسی روانشناسی شناختی، دانشگاه بریستول
سواد رسانهای, شبکههای اجتماعی