جدیدترین مطالب
فصلنامه «گام سوم» شماره ۱
در این شماره، مقالات متنوعی در موضوعات اقتصاد، آینده مشاغل، آیندهپژوهی، خانواده، تغییرات اقلیمی و سیاست به همراه بخشها نوشتار، شرح مفصل، گفتوگو و پروندهای با عنوان «شک عمیق» چاپ شده است.
صنعت بازی و شمشیر دو لبه هوش مصنوعی
بازیهای ویدیویی با قدرت هوش مصنوعی سریعتر تولید میشوند، اما این موضوع چه تاثیری بر کیفیت بازیها و آینده شغلی هنرمندان و کارگران صنعت بازیسازی دارد؟ این مقاله شما را به عمق این چالش میبرد.
بایدها و نبایدهای اشتغال نوجوانان
اشتغال نوجوانان میتواند فرصتی برای یادگیری مهارتهایی مثل مدیریت زمان یا تقویت اخلاق کاری باشد یا میتواند به کابوسی تبدیل شود. همه آنچه والدین باید بدانند را اینجا بخوانید.
پایان اینفلوئنسرها
در جهانی که اینفلوئنسرها در حال افزایش بیرویه هستند و دامنه توجه انسان کمتر از چند ثانیه شده است، چه اتفاقی برای ارزش واقعی محتوا خواهد افتاد؟ این مقاله به بررسی اشباع شبکههای اجتماعی از اینفلوئنسرها و تأثیر آن بر کیفیت ارتباطات و فرهنگ دیجیتال میپردازد.
نویسنده: اولریش ایکر و همکاران مترجم: آناهیتا پاشاه ۱۳ مرداد ۱۴۰۳
اطلاعات نادرست بلای جان دموکراسی
برخی منتقدان، مدعیاند که نگرانی از تهدیدات گسترش اطلاعات نادرست نوعی «وحشت اخلاقی» را منعکس میکند و این تهدید بیش از حد بزرگنمایی شده است و طبقهبندی اطلاعات به عنوان نادرست به طور کلی مشکلساز است زیرا تعیین حقیقت دشوار است. آنها میگویند مردم حق دارند به هر چه میخواهند باور داشته و آن را بیان کنند.
این مطلب نوشتهای است از اولریش ایکر، جان روزنبیک و همکاران که در تاریخ ۵ ژوئن ۲۰۲۴ با عنوان
Misinformation poses a bigger threat to democracy than you might think
در وبسایت Nature منتشر شده است. ترجمه این مطلب توسط آناهیتا پاشاه انجام شده و در اختیار خوانندگان گرامی قرار میگیرد.
حدود چهار میلیارد نفر امسال فرصت دارند در یک سری انتخابات مهم رأی دهند. با این حال، تهدیدی که اطلاعات نادرست و گمراهکننده برای یکپارچگی دموکراتیک ایجاد میکند، بسیار بزرگ است. یک دموکراسی مؤثر بر گفتمان مبتنی بر شواهد و شهروندان آگاه متکی است. با توجه به ظرفیت اطلاعات نادرست برای افزایش قطبیسازی و تضعیف اعتماد به فرآیندهای انتخاباتی، نگرانی درباره طوفان اطلاعات نادرست مربوط به انتخابات موجه است [۱-۳].
بهویژه، نگرانی گستردهای در مورد تأثیر بدخواهانه بر رأیدهندگان وجود دارد، چه از طریق پروپاگاندای متعارف (شامل اطلاعات نادرست جنگطلبانه و بیگانههراسانه)، ادعاهای بیاساس درباره نامزدها یا دیپفیکهای تولید شده توسط هوش مصنوعی (رسانههای تصویری دیجیتالی تغییر یافته). عوامل ضد دموکراتیک ممکن است به طور مستقیم به فرآیند انتخاباتی حمله کنند، همانطور که به عنوان مثال، در اسپانیا در جولای سال گذشته دیده شد، هنگامی که عاملان بدخواه خارجی، وبسایتی شبیه به وبسایت دولت منطقهای مادرید راهاندازی کردند تا به دروغ ادعا کنند که تروریستها قصد حمله به حوزههای رأیگیری را دارند.
چندین سازوکار برای حفاظت از عموم مردم در برابر اطلاعات نادرست وجود دارد - از مداخلات آموزشی عمومی گرفته تا تلاشهای خاص برای مقابله با پیامهای گمراهکننده با کمپینهای مبتنی بر شواهد [۴]. اما اجرای این سازوکارها نیازمند حل سه مسئله توسط پژوهشگران و متخصصان است:
- شناخت جدیت مشکل؛
- پذیرش این که طبقهبندی اطلاعات به عنوان نادرست یا گمراهکننده اغلب موجه است؛
- و اطمینان از این که مداخلات علیه اطلاعات نادرست، اصول دموکراتیک از جمله آزادی بیان را حفظ میکنند.
ما به عنوان پژوهشگران اطلاعات نادرست، در چند سال گذشته شاهد تضعیف همه این پیششرطها بودهایم. با ظهور جنبشهای سیاسی پوپولیستی و نگرش عمومی بیاعتمادی به «کارشناسان» در برخی جوامع، پژوهشگران اطلاعات نادرست نیز [همانند دانشمندان اقلیم و مقامات بهداشت عمومی که پیش از این با چنین برخوردهایی مواجه شدهاند]، گاهی به عنوان داوران غیرمنتخب حقیقت معرفی شده و مورد انتقاد شدید قرار گرفتهاند.
برخی منتقدان، حتی در جامعه دانشگاهی، ادعا کردهاند که نگرانیهای مربوط به گسترش اطلاعات نادرست نوعی «وحشت اخلاقی» را منعکس میکند. آنها بر این باورند که این تهدید بیش از حد بزرگنمایی شده است؛ که طبقهبندی اطلاعات به عنوان نادرست به طور کلی مشکلساز است زیرا تعیین حقیقت دشوار است؛ و اینکه اقدامات مقابلهای ممکن است اصول دموکراتیک را نقض کند زیرا مردم حق دارند به هر چه میخواهند باور داشته و آن را بیان کنند [۵-۱۰]. این روند باید معکوس شود، زیرا بر اساس خوانشی انتخابی از شواهد موجود است.
ما پژوهشگران را در سراسر جهان تشویق میکنیم تا تلاشهای خود را برای مبارزه با اطلاعات نادرست دوچندان کنند و شواهدی را ارائه میدهیم که نشان میدهد اجرای اقدامات مقابلهای معتبر و موجه است.
چرا حقیقت اهمیت دارد؟
هولوکاست اتفاق افتاده است. واکسنهای کووید-۱۹ جان میلیونها نفر را نجات دادهاند. هیچ تقلب گستردهای در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۰ ایالات متحده وجود نداشته است. شواهد برای هر یک از این حقایق فراتر از شک معقول اثبات شده است، اما باورهای نادرست در هر یک از این موضوعات همچنان گسترده باقی مانده است.
برای مثال، یک نظرسنجی در ژوئیه ۲۰۲۳ نشان داد که تقریباً ۴۰٪ از مردم ایالات متحده — و تقریباً ۷۰٪ از جمهوریخواهان — مشروعیت نتایج انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۰ را انکار میکنند. این باورها پیامدهای واقعی در دنیای واقعی دارند، مانند کمپینهای نفرتپراکنی که کارکنان حوزههای رأیگیری و خانوادههای آنها را هدف قرار میدهند.
ما معتقدیم که تسلیم شدن در برابر اطلاعات نادرست گسترده و رد این احتمال که اطلاعات بتوانند با اطمینان به عنوان درست یا نادرست طبقهبندی شوند، انتخابهایی اخلاقاً نگرانکننده هستند. این واقعیت که «حقیقت» اغلب به عنوان یک «طیف» (continuum) در نظر گرفته میشود تا یک «دوگانگی» (dichotomy) و اینکه برخی ادعاها نمیتوانند به طور قطعی به عنوان «درست» یا «نادرست» [۵،۹،۱۰] طبقهبندی شوند، نباید از این واقعیت کم کند که بسیاری از حقایق تاریخی و علمی غیرقابل انکار هستند.
هیچ مثالی بهتر از مسائل علمی مبتنی بر شواهد برای نشان دادن تعامل پیچیده و متقابل بین استدلال مبتنی بر شواهد و اطلاعات غلط وجود ندارد. در این حوزه، اطلاعات غلط اغلب به صورت سازمانیافته و هدفمند هستند و نه تصادفی، و مورخان (از جمله برخی از ما) به دقت بررسی کردهاند که چگونه شواهد جمعآوری میشود و دانش شکل میگیرد. دانش علمی نمیتواند بهعنوان مطلق درک شود، اما این بدان معنا نیست که یافتههای علمی دلبخواهی یا غیرقابل اعتماد هستند، یا این که استانداردهای معتبری برای داوری ادعاهای علمی وجود ندارد[۱۱-۱۲].
استانداردهای مشابهی برای حوزههای خارج از علم نیز وجود دارد، جایی که دانش میتواند از طریق فرآیندهایی مانند روزنامهنگاری تحقیقی، مراحل قانونی، تحقیقات شرکتی و تحقیقات عمومی رسمی انباشته شود. علیرغم دشواریهای واقعی که گاهی در طبقهبندی اطلاعات بهعنوان درست یا نادرست، بهویژه در شرایط همزمان با وقوع رویداد (real time) بوجود میآید، امتناع کلی از اختصاص برچسبهای اعتبار به اطلاعات، غیرموجه است.
ترویج نظراتی که برخلاف اجماع کارشناسان است، اغلب توسط افرادی انجام میشود که خود را بهعنوان شورشیان قهرمان معرفی میکنند. اما در بسیاری از مواردی که اجماع کارشناسان به چالش کشیده میشود، شواهدی وجود دارد که نشان میدهد استدلالهای مخالف، غیرقابلپذیرش یا منکر دانش بنیادی هستند و توسط انگیزههای سیاسی یا ایدئولوژیک هدایت میشوند [۱۳].
چگونه با دروغها مقابله کنیم
ایدهی اینکه نمیتوان اطلاعات غلط را به طور قابل اعتمادی شناسایی کرد اغلب با ادعاهایی همراه میشود که میگوید نتیجهگیری در مورد وجود مشکل هنوز زود است و بنابراین اقدام کردن نیز زودهنگام است [۵،۷]. این استدلال آشنا است و در کمپینهای طولانیمدت صنایع دخانیات و سوختهای فسیلی برای به تعویق انداختن تنظیم مقررات و اقدامات تلافیجویانه استفاده شده است. با این حال، دانش علمی مستحکم و کافی وجود دارد که هم نگرانی در مورد اطلاعات نادرست و هم اجرای گسترده اقدامات مقابلهای را توجیه میکند.
برای مثال، پژوهشگران میدانند که ادعاهای نادرست و گمراهکننده وقتی تکرار میشوند، بیشتر مورد پذیرش قرار میگیرند و میتوانند بهطور مستقیم و غیرمستقیم با شکلدهی به روایتهای ایدئولوژیک، تأثیرات قابل اندازهگیری بر باورها، نگرشها و رفتارها داشته باشند. همچنین، تصحیحات و بررسیهای واقعیت تنها بهطور جزئی مؤثرند، حتی زمانی که افراد انگیزهای برای چسبیدن به یک اطلاعات نادرست ندارند [۱۴-۱۶].
واسطههای انتقال اطلاعات (اشخاص / رسانهها) نیز به تعدادی ابزار دسترسی دارند که میتوانند از افراد (مخاطبان) در برابر اطلاعات نادرست یا گمراهکننده محافظت کنند. اگر نادرستی عینی یک ادعا مشخص شده و اطلاعات اشتباه قبلاً منتشر شده باشد، بررسی واقعیت و رد ادعای خاص بهطور واکنشی — یا بهاصطلاح «افشای دروغ» [تکذیب قطعی] — انتخاب مناسب مداخله است. با این حال، این مداخله نیازمند این است که اطلاعات نادرست هدفگذاری شده، قابل شناسایی و قابل تکذیب باشد، که این موضوع مقیاسپذیری را محدود میکند. این نوع مداخله نیز واکنشی تعریف میگردد و نه پیشگیرانه.
برای پیشگیری — بهویژه اگر اطلاعات نادرست پیشبینی شده اما هنوز منتشر نشده باشد — ایمنسازی روانی گزینهای قوی است که دولتها و مقامات عمومی میتوانند از آن استفاده کنند. ایمنسازی شامل هشدار پیشین و تصحیح پیشگیرانه — یا بهاصطلاح «افشای پیشگیرانه دروغ» — است و میتواند مبتنی بر شواهد یا منطق باشد.
برای نمونه از روش مبتنی بر شواهد، دولت ایالات متحده تحت رهبری رئیسجمهور جو بایدن، توجیه ولادیمیر پوتین برای حمله به اوکراین در فوریه ۲۰۲۲ را پیشبینی کرد. در یک ارتباط عمومی، به شهروندان در چندین کشور هشدار داده شد. دولت توضیح داد که پوتین چگونه تلاش خواهد کرد تا ادعاهای گمراهکنندهای درباره تجاوز اوکراینیها در منطقه دونباس مطرح کند تا تصمیم خود برای حمله را توجیه کند، که این ممکن است به محدود کردن تمایل جامعه بینالمللی به باور ادعاهای پوتین زمانی که بعداً مطرح شد، کمک کرده باشد.
در مقابل، ایمنسازی مبتنی بر منطق حتی زمانی که ادعاهای نادرست خاصی مشخص نیستند، مفید خواهد بود، زیرا هدف کلی آن آموزش شهروندان درباره استدلالهای گمراهکننده است. این مداخله به جای تلاش بمنظور ارائه شواهد برای تأیید یا بر علیه یک ادعای خاص، بر روی وجود اشکالات منطقی (مانند دوگانههای نادرست یا ناسازگاری) یا تکنیکهای گمراهکننده (مانند ایجاد ترس یا استدلالهای توطئهآمیز) تمرکز دارد.
علاوه بر موفقیت در آزمایشگاه، آزمایشهای میدانی بزرگمقیاس (برای مثال در یوتیوب) نشان دادهاند که بازیها و ویدیوهای ایمنسازی کوتاهمدت میتوانند توانایی افراد را برای شناسایی اطلاعاتی که احتمالاً کیفیت پایینی دارند، بهبود دهند [۱۷]. اگرچه برخی منتقدان معتقدند که چنین مداخلاتی به دنبال «محدود کردن گفتوگوی عمومی ... بدون رضایت» و بهطور «والدگونه» و «پنهانی» [۷] انجام میشود، اما این [انتقاد] یک تحریف از هدف چنین مداخلاتی است که صرفاً به دنبال آموزش و توانمندسازی افراد برای اتخاذ قضاوتهای آگاهانه و بدون دستکاری هستند.
از جمله اقدامات مقابلهای دیگر که با اصول دموکراسی سازگار است، میتوان به استفاده از هشدارهای راستیآزمایی اشاره کرد که با هدف جلب توجه کاربران به اعتبار اطلاعات و کاهش اشتراکگذاری مطالب گمراهکننده در فضای آنلاین صورت میگیرد. همچنین، ایجاد موانع زمانی کوتاهمدت در تعامل کاربران با اطلاعات آنلاین، باعث جلوگیری از انتشار محتوا بدون مطالعه قبلی میگردد و میتواند موثر باشد [۴].
ترویج هنجارهای اجتماعی (مانند عدم ارائه ادعاها بدون شواهد) یا مداخلات آموزشی عمومیتر مانند آموزش تکنیکهای اعتبارسنجی اطلاعات و منابع نیز مفید است. اگرچه برخی از این مداخلات احتمالا تأثیرات کوچکی داشته باشند و ممکن است با مقاومت پلتفرمهایی مواجه شوند که اشتراکگذاری بیدردسر را ترجیح میدهند یا نیاز به تعامل قوی با مصرفکنندگان اطلاعات دارند، اما همه آن اقدامات، ابزارهای ارتباطی غنیتر مینمایند [۴].
البته، پیچیدگیهایی نیز وجود دارد. بهعنوان مثال، مقابله با اطلاعات نادرست در زمینههای چندفرهنگی و چندزبانه میتواند دشوار باشد. پیش از انتخابات پارلمان اروپا که از ۶ ژوئن آغاز میشود، مجموعهای از ویدیوهای ایمنسازی در Google Jigsaw — واحدی در گوگل که به بررسی و مقابله با تهدیدات علیه جوامع باز میپردازد — در دسترس قرار گرفته است که رأیدهندگان را از تکنیکهای روایتپردازی که اغلب در پیامهای پر از اطلاعات نادرست بهکار میروند، آگاه میکنند.
اگرچه اطلاعات ارائهشده توسط Google Jigsaw میتواند به ۲۴ زبان ترجمه شود، کاربران در بسیاری از کشورهای کوچکتر اتحادیه اروپا تنها به نسخه انگلیسی این ویدیوها دسترسی خواهند داشت. و اگرچه ممکن است امید داشته باشیم که تکنیکهای لازم برای شناسایی محتوای گمراهکننده جهانی باشد، اما موضوعات و مباحث و همچنین سطوح اعتماد به دولت و رسانهها، بین کشورها متفاوت خواهد بود.
به طور ایدهآل، مداخلات عمومی باید با ابتکارات محلی تکمیل شوند، با استفاده از منابع معتبر محلی و مثالهای مرتبط. این موضوع نشاندهنده دشواری ذاتی مقابله با اطلاعات نادرست و گمراهکننده در مقیاس بزرگ است. انتقادات بیپایه که به پژوهشگران اطلاعات نادرست وارد میشود، پوشش فکری برای مروجین اطلاعات نادرست فراهم میکند و کار را دشوارتر میسازد.
یک فراخوان برای دفاع از دموکراسی
استقرار هرگونه تدبیر متقابل باید منتقدانی را راضی کند که معتقدند مداخله در اطلاعات نادرست به طور کلی غیراخلاقی و ضد دموکراتیک است زیرا [که از طریق همین مداخلات نیز] به مردم میگویید که چطور فکر کنند [۶،۷]. این تفکر حداقل به دو دلیل اساسی نادرست است. اول، این تفکر اهداف واقعی مداخلات را تحریف مینماید: تلاش برای تأثیرگذاری بر تفکر مردم با داشتن حسن نیت از طریق اطلاعات مبتنی بر شواهد، به معنای این نیست که به مردم بگوییم چه فکری کنند. دوم، این نگرش نحوه تعامل اطلاعات نادرست و مداخلات با اصول دموکراتیک را تحریف میکند.
دموکراسی به بررسیهای معتبر و مناظرات باز که بهطور شفاف فرآیندهای تصمیمگیری را شکل میدهند، متکی است. اطلاعات نادرست، این مکانیزم بنیادی دموکراسی را مختل میکند. بهطور کلی، غیراخلاقی و ضددموکراتیک است که هر کسی — از جمله دانشمندان و کسانی که در قدرت هستند — مردم را در مسائل مهمی که بر آنها تأثیر میگذارد، مانند مسائل بهداشت عمومی یا خطرات ناشی از تغییرات اقلیمی، فریب دهند و اطلاعات نادرست ارائه کنند. با این حال، این به این معنی نیست که مقابله با چنین اطلاعات نادرستی غیراخلاقی یا مشکلساز است.
برعکس، شناسایی و مقابله با اطلاعات نادرست به گونهای که عموم مردم با دقت بتوانند تصمیمگیری کنند که آن را نادیده بگیرند، حفظ دموکراسی است. توانمندسازی مردم برای جستجوی حقیقت — برای ارزیابی شواهد و شناسایی تحریف (دستکاری) — یکی از ارکان اساسی این تلاش و ضدیت با فریب است. بهعنوان مثال، اصلاح اطلاعات نادرست درباره تقلب انتخاباتی در ایالات متحده نشان داده است که تأثیر مثبتی بر اعتماد به فرآیندهای انتخاباتی دارد و در نتیجه اثر حفاظتی بر دموکراسی دارد [۱۸].
منتقدان همچنین استدلال کردهاند که تدابیر مقابله با اطلاعات نادرست، آزادی فردی را با محدود کردن تبادل ایدهها کاهش میدهند. ما معتقدیم که مهم است بررسی کنیم کدام آزادیهای فردی توسط چه چیزی یا چه کسی در واقع تهدید میشوند. چنین بررسیای به شناسایی این نکته خواهد پرداخت که اطلاعات نادرست، بر حقوق یک فرد برای دریافت اطلاعات دقیق در مورد خطراتی که با آنها مواجه است (از جمله خطرات ناشی از دخانیات، تغییرات اقلیمی یا کووید طولانی) تأثیر میگذارد. به همین دلیل، عموم مردم عمدتاً خواستار رهایی از تحریف و انحراف هستند و بهطور کلی از مداخلاتی که هدف آنها کاهش گسترش، آسیبپذیری یا تأثیرات اطلاعات نادرست است، پشتیبانی میکنند [۱۹].
چه کار میتوان انجام داد
واسطههای عمومی انتقال اطلاعات در تمامی سطوح — از جمله دولتها، سازمانهای غیر دولتی، رسانهها و جامعه علمی — باید تشویق شوند که اطلاعات مبتنی بر شواهد را منتشر کنند و در صورت احتمال آسیبرسانی، با اطلاعات نادرست مقابله نمایند [۱۴،۱۶].
برای مثال، ادعاهای نادرست درباره تغییرات اقلیمی، اثربخشی اقدامات بهداشتی عمومی ثابت شده و «دروغ بزرگ» درباره انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۲۰ ایالات متحده، همگی تأثیرات زیانباری داشتهاند که میتوانستند در یک محیط اطلاعاتی سالمتر تا حدی کاهش یابند. ما به طور خاص از دانشگاهیان میخواهیم که تحت تأثیر صداهایی که با ادعای آزادی بیان در برابر استدلالهای مبتنی بر شواهد مقاومت میکنند، ساکت نشوند. زیرا که حقیقت میتواند پیچیده، غیرقابل تعیین و گاهی غیرقابل اثبات باشد و بسیاری از محققان در دفاع از حقایق و حتی مفهوم واقعیتگرایی محتاط شدهاند.
صرفاً اعلام اینکه «حقایق، حقایق هستند» کافی نیست، بهویژه با توجه به اینکه پردازش شواهد و ادعاهای دانش مردم تا حدی تحت تأثیر عوامل اجتماعی است. دقیقاً بهدلیل اینکه حقیقت بهخودیخود بدیهی نیست، عوامل بدخواه میتوانند به راحتی سردرگمی ایجاد کنند.
بنابراین، دانشگاهیان، اندیشمندان و ویرایشگران نیاز دارند که اطلاعات مبتنی بر شواهد را ترویج دهند و در برابر ادعاهای نادرست یا تقلبی ایستادگی کنند و از افشای آنها بهعنوان چنین ادعاهایی نترسند. ما بر اثر تجربه مستقیم خودمان دریافتهایم که این میتواند تجربهای ناامیدکننده باشد — همانطور که دانشمندان اقلیم دهها سال است که بهطور فعال در برابر اطلاعات نادرست اقلیمی مبارزه کردهاند، میتوانند تأیید کنند.
با توجه به تعداد بالای انتخابات امسال و تأثیراتی که این انتخابات بر بخش بزرگی از بشر خواهند داشت، نیاز به مقابله با نادرستیها هرگز به این اندازه فوری نبوده است. هر ادعایی نمیتواند بهطور قطعی بهعنوان درست یا نادرست طبقهبندی شود، اما بسیاری از آنها را میتوان اینگونه دستهبندی نمود. همه ادعاهای گمراهکننده زیانآور نیستند، اما بسیاری از آنها هستند. اگر مناظرات علمی این حجم از شواهد را نادیده بگیرند، ممکن است ناخواسته به نفع عوامل بدخواه با اهداف ضددموکراتیک و ضدعلمی عمل کنند. این عوامل از اختلافات علمی درباره وجود حقایق بنیادین و توجیه اخلاقی مداخلات استقبال خواهند کرد، در حالی که به دنبال اهداف ایدئولوژیک خود هستند.
بهطور حیاتی، تلاشها برای نگهداشتن گفتوگوی عمومی بر اساس شواهد نه تنها به محافظت از شهروندان در برابر دستکاری و شکلگیری باورهای نادرست کمک میکند، بلکه به طور کلی دموکراسی را نیز حفظ میکند. دولتها به مجموعهای کافی از ابزارهای مبتنی بر تحقیق دسترسی دارند تا تحولی ایجاد کنند. سیاستگذاران و مقامات منتخب میتوانند با توجه بیشتری به شواهد گوش دهند و نقش خود را ایفا نمایند. پلتفرمهای آنلاین نیز میتوانند به این تلاش کمک کنند، چه بهطور داوطلبانه و چه در پاسخ به فشارهای نظارتی، مانند قانون خدمات دیجیتال اتحادیه اروپا که پلتفرمهای آنلاین را برای جلوگیری از گسترش اطلاعات نادرست تنظیم میکند. اکنون زمان اقدام است.
منابع:
[1] Lewandowsky, S. et al. Technology and Democracy: Understanding the Influence of Online Technologies on Political Behaviour and Decision-Making (Publications Office of the European Union, 2020).
[2] Lewandowsky, S. et al. Curr. Opin. Psychol. 54, 101711 (2023).
[3] van der Linden, S. et al. Using Psychological Science to Understand and Fight Health Misinformation: An APA Consensus Statement (American Psychological Association, 2023).
[4] Kozyreva, A. et al. Nature Hum. Behav. https://doi.org/10.1038/s41562-024-01881-0 (2024).
[5] Adams, Z., Osman, M., Bechlivanidis, C. & Meder, B. Perspect. Psychol. Sci. 18, 1436–1463 (2023).
[6] Bretter, C. & Schulz, F. Proc. Natl Acad. Sci. USA 120, e2217716120 (2023).
[7] Freiling, I., Krause, N. M. & Scheufele, D. A. AMA J. Ethics 25, 228–237 (2023).
[8] Krause, N. M., Freiling, I. & Scheufele, D. A. Ann. Am. Acad. Polit. Soc. Sci. 700, 112–123 (2022).
[9] Uscinski, J., Littrell, S. & Klofstad, C. Curr. Opin. Psychol. 57, 101789 (2024).
[10] van Doorn, M. Inquiry https://doi.org/10.1080/0020174X.2023.2289137 (2023).
[11] Oreskes, N. Why Trust Science? (Princeton Univ. Press, 2019).
[12] Vickers, P. Identifying Future-Proof Science (Oxford Univ. Press, 2022).
[13] Lewandowsky, S. et al. Preprint at PsyArXiv https://doi.org/10.31234/osf.io/q7vbr (2024).
[14] Ecker, U. K. H. et al. Nature Rev. Psychol. 1, 13–29 (2022).
[15] Henkel, I. Destructive Storytelling: Disinformation and the Eurosceptic Myth That Shaped Brexit (Palgrave Macmillan Cham, 2021).
[16] Tay, L. Q., Lewandowsky, S., Hurlstone, M. J., Kurz, T. & Ecker, U. K. H. Commun. Psychol. 2, 4 (2024).
[17] Roozenbeek, J., van der Linden, S., Goldberg, B., Rathje, S. & Lewandowsky, S. Sci. Adv. 8, eabo6254 (2022).
[18] Bailard, C. S., Porter, E. & Gross, K. Harv. Kennedy Sch. Misinformation Rev. https://doi.org/10.37016/mr-2020-109 (2022).
[19] Kozyreva, A. et al. Proc. Natl Acad. Sci. USA 120, e2210666120 (2023).